اخبار حوادث|داریوش مهرجویی|قتل

ببینید اولین بازی همسر داریوش مهرجویی مقابل دوربین استاد

کد خبر : 48685

فایل صوتی تلخ از آخرین مصاحبه همسر داریوش مهرجویی درباره دزدی باغبان و برادرش!فایل صوتی از وحیده محمدی فر که دقایقی پیش منتشر شد.باغبان و برادرش دزدی کردند ولی پلیس بخشید./بازیگران سینما

قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش همه را شوکه کرد.داریوش مهرجویی و همسرش در منزل شخصی و شبانه کشته شدند.داریوش مهرجویی با مدرک فلسفه از آمریکا و یکی از کارگردانان بزرگ سینمای ایران بود.داریوش مهرجویی و همسرش به دست یک باغبان آشنا و همدستی چندنفر دیگر به قتل رسید.قاتلین داریوش مهرجویی دستگیر شد.

فیلمی از اولین بازی همسر داریوش مهرجویی مقابل دوربین استاد

صدای هشدار همسر داریوش مهرجویی چند روز قبل از قتل


فرار مظنون

نخستین مظنون پرونده شناسایی شده بود و مأموران برای دستگیری او وارد عمل شدند.
باغبان سابق متاهل و دارای فرزند بود و در منطقه فرخ‌آباد زندگی می‌کرد، اما وقتی مأموران راهی محل زندگی‌اش شدند، از وی خبری نبود.
این مرد به اطرافیانش گفته بود که قصد مسافرت به خارج از کشور را دارد و راهی شهر‌های مرزی شده، اما تحقیقات تخصصی پلیس نشان می‌داد که وی دروغ می‌گوید و در حوالی زیبادشت مشاهده شده است.
درحالی‌که ظن پلیس نسبت به این مرد بیشتر شده بود، تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه او ادامه یافت و مأموران به اطلاعاتی دست پیدا کردند که نشان می‌داد مظنون فراری نزد یکی از دوستانش که سرایدار یک ساختمان نیمه‌کاره است، رفته و در این ساختمان مخفی شده است.
دوشنبه‌شب گذشته، تیم‌های عملیاتی راهی این محل شدند و باغبان سابق را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند.
لباس نو
مظنون اصلی جنایت در حالی دستگیر شد که یک دست لباس نو بر تن داشت؛ لباسی که معلوم بود به تازگی خریداری شده است.
این مسئله مشکوک بود و احتمال می‌رفت که وی پس از جنایت لباس‌های خونی‌اش را دور انداخته و لباسی نو خریده است.
در این شرایط وی به اداره آگاهی منتقل و تحقیقات از او آغاز شد.
در بازجویی از این مرد بود که ۲مظنون دیگر هم شناسایی شدند که احتمال داشت با وی همدست باشند.
یکی از آن‌ها برادر باغبان جوان بود و دیگری، مردی بود که در شهرک زیبادشت کار می‌کرد.
به این ترتیب تیم‌های ویژه پلیس راهی ماموریت‌های جدید شدند و در جریان عملیات ضربتی، موفق شدند برادر باغبان و مظنون دیگر را هم دستگیر کنند.
اطلاعات انکارنشدنی
باغبان جوان در جریان تحقیقات مدعی بود که بی‌گناه است و هیچ نقشی در جنایت ندارد؛ این در حالی بود که بررسی‌های تخصصی ازجمله تحلیل آثار به‌جامانده از قاتلان در صحنه جنایت در آزمایشگاه جنایی نشان می‌داد که وی به‌احتمال زیاد یکی از قاتلان است.
با این حال، پلیس برای به‌دست آوردن شواهد بیشتر، به تحقیقات خود ادامه داد.
مأموران که بررسی‌های خود را در چند شاخه پیش می‌بردند، در تحقیق از دوستان باغبان جوان به اطلاعات مهمی دست یافتند.
آن‌ها می‌گفتند که این مرد پس از اینکه از زندان آزاد شد، از خانواده مهرجویی کینه به دل داشت و چندبار نزد دوستانش گفته بود که یا پولش (۳۰میلیون تومان) را از این خانواده می‌گیرد یا اینکه بلایی بر سر آن‌ها می‌آورد.
از سوی دیگر معلوم شد که باغبان جوان درست یک روز پس از آنکه مهرجویی و وحیده محمدی‌فر به قتل رسیدند، اقدام به خرید یک دست لباس نو کرده بود.
همچنین متهم در بازجویی‌ها مدعی شده بود که حدود ۲سال است که پایش را در شهرک زیبادشت نگذاشته است؛ حال آنکه تحقیقات نشان می‌داد که در ماه‌های اخیر بار‌ها به این شهرک رفت‌وآمد داشته است.
اعتراف
شواهدی که از سوی پلیس به‌دست آمده، جای هیچ شکی باقی نمی‌گذاشت که باغبان سابق مهرجویی، عامل اصلی جنایت است.
در این شرایط تحقیقات از وی ادامه یافت تا اینکه ساعت ۳بامداد پنجشنبه لب به اعتراف گشود و اسرار جنایت را فاش کرد.
او گفت: بعد از اینکه با شکایت خانواده مهرجویی دستگیر شدم، از آن‌ها کینه به دل گرفتم. آن‌ها به‌خاطر یک جاروبرقی از من نگذشتند و وقتی آزاد شدم، سراغشان رفتم و خواستم ۳۰میلیون تومان که از آن‌ها طلب داشتم را بدهند، اما انکار کردند.
من در زمانی که برای آن‌ها کار می‌کردم، ۳۰میلیون تومان طلبکار شده بودم، اما آن‌ها حاضر نبودند این مبلغ را پرداخت کنند و می‌گفتند که هیچ بدهی‌ای به من ندارند.
همه این‌ها باعث شده بود که از آن‌ها کینه به دل بگیرم. در نهایت نیز وقتی دیدم حاضر نیستند پولم را بدهند، نقشه قتل‌شان را کشیدم.
شب حادثه به همراه برادرم که سرایدار یکی از ویلا‌ها در شهرک است و ۲دوست دیگرم که آن‌ها هم در شهرک کار می‌کنند، راهی ویلای مهرجویی شدیم.
وقتی در را باز کرد، من به او حمله کردم و با چوب زدمش.
برادرم و دوستم هم به اتاق رفتند و همسرش را گرفتند.
ابتدا برادرم دستان همسر مهرجویی را گرفت و دوستم با چاقو به او ضربه زد و وقتی بی‌حال شد برادرم هم با چاقو به جان او افتاد.
من هم مهرجویی را با چاقو زدم و بعد به اتاق رفتم و وقتی مطمئن شدیم هردویشان مرده‌اند، النگو‌ها و طلا‌های همسر مهرجویی، موبایل و اموال دیگر را سرقت و آنجا را ترک کردیم.
پس از جنایت، من به خانه‌ام رفتم و، چون لباسم خونی شده بود، آن را دور انداختم و یک دست لباس نو خریدم.
طلاها، اموال مسروقه و چاقو را هم به دوستم که در شهرک کار می‌کرد دادم تا نگه دارد. بقیه هم هر کدام به خانه‌هایشان رفتند.

دستگیری متهم چهارم
با اعترافات هولناک باغبان جوان، مأموران راهی مخفیگاه چهارمین متهم که النگوها، چاقو و اموال مسروقه در اختیار او بود، شدند و این مرد نیز دستگیر شد.


با دستگیری متهمان و کشف اموال مسروقه، معمای قتل هولناک داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر فاش شد و بعدازظهر پنجشنبه، متهمان تحت تدابیر شدید امنیتی به شهرک زیبادشت، جایی که کارگردان محبوب کشورمان و همسرش قربانی جنایتی هولناک شده بودند، منتقل و در برابر دادستان و کارآگاهان جنایی صحنه قتل را بازسازی کردند و به تشریح جزئیات آن شب شوم پرداختند.

تصاویر قاتل و آلت قتاله داریوش مهرجویی

واکنش تند پرویز پرستویی به خنده‌ بهروز افخمی در محل قتل داریوش مهرجویی

خبر آنلاین| پرویز پرستویی در پستی اینستاگرامی به حواشی ایجاد شده درباره بهروز افخمی واکنش نشان داد.پیرو حواشی ایجاد شده درباره لبخند بهروز افخمی بعد از فوت داریوش مهرجویی، پرویز پرستویی در اینستاگرام خود نوشت: «خدارو شکر که آبها از آسیاب افتاد
آقای بهروز افخمی شاد و خندان تا نور را برای فیلمبرداری از دست نداده منزل، آقای مهرجویی رو پیدا کردند
آقای افخمی فکر بکری به سر دارد. نه برای از دست دادن و قتل آقای مهرجویی و همسرش، بلکه به این فکر افتاده تا قصه ای جنایی بنویسد به سبک هیچکاک با لبی خندان اصلا هم خبر نداشته که پلیس با متهمین برای باز سازی صحنه قتل آمده ! عجبا!

دقت کنید آقای افخمی تمام مدت لبخند به لب دارد و شاد چه قصه جنایی بشه این جنایت ! دونفر غرقه به خون سلاخی شده و یک نفر به فکر قصه نوشتن جنایی به سبک هیچکاک با لبی خندان آقای افخمی همیشه به موقع میرسد و میخواهد کاری بسازد کارستان ولی متاسفانه هیچوقت هم موفق نمیشود.
۱- مثلا آقای ناصرخان تقوایی سریال میرزا کوچک خان رو می ساختند، حتی ۴۵ دقیقه هم | از سریال هم ساخته شده بود ! خدا خواست ایشان متوجه شد و زود رسید و با روابطی که در تلویزیون داشت کار را مال خود کرد و آقای تقوایی را بیکار و مایوس به خانه اش برگرداند.
ولی دریغ از موفقیت آقای افخمی از ساخت میرزا کوچک خان ۲- آقای علی حاتمی فقید که در حال ساخت فیلم تختی بود و عمرش کفاف نداد ، باز به سرعت آقای افخمی رسید و خواست این اثر به بایگانی تاریخ نرود و ساخت تختی را به عهده گرفت که ای کاش بموقع نمی رسید وقتی آقای خمینی فوت شدند باز ایشان به موقع رسید و ساخت فیلمی به نام فرزند صبح را شروع کرد که ادای دینی کرده باشد و چند سال با هزینه هنگفت این کار ادامه داشت که 
نتیجه اش این شد که در جشنواره ایشان را هو کردند ! و حالا باز سرو کله اش شاد و خندان پیدا شده که قصه جنایی بنویسد تازه خیلی هم در جریان ماجرا نیست همه اخبار را خانمش به او داده آقای افخمی لطفا به سبک هیچکاک قصه ننویس وتن هیچکاک را در قبر نلرزانید.»