پایگاه خبری خانه فوتبال:

به گزارش خانه فوتبال، سال‌های سال بعد، وقتی مردم می‌گویند قدیم‌ها همه چیز قشنگ بود، آن‌ها که در دوره علی کریمی خوره فوتبال بودند و با دریبل‌های او بزرگ شدند، سینه سپر می‌کنند که بازی‌های او را یادشان هست. مثال می‌زنند. تک‌تک بازی‌ها را مرور می‌کنند. از دریبل‌هایش می‌گویند. از این می‌گویند که خاص بود. خاص هم از فوتبال رفت. امروز به بهانه سال‌ها درخشش علی کریمی در فوتبال، مرور می‌کنیم بعضی از جملات قصار او را. او را که همیشه حرفش را نخورد و زد...

*علی دایی با همه‌جایش گل می‌زند. با قلم‌بند، با شکم و... به‌نظرم خدا علی دایی را بغل کرده!

*خوشحالم که یک ریال از پول انتقال من به الاهلی، به امیر عابدینی نرسید.

*عابدزاده با بازگشت به فوتبال، خودش را خراب کرد.

*دوست ندارم بچه‌ام درس بخواند. مگر این‌هایی که لیسانس دارند، چقدر پول می‌گیرند؟

*من همبرگر می‌خوام! (قبل از بازی با بحرین در منامه. او سوگلی میروسلاو بلاژویچ بود.)

*گله را داده بودند دست گرگ! (بعد از جام جهانی درباره برانکو و تیم ملی)

*برانکو جرأت داشت بعد از جام جهانی به ایران می‌آمد.

حرف دایی را قبول دارم که گفت در بازی ایران و کرواسی مفید نبودم اما، ایشان فکر می‌کنند که تنها خودشان برای تیم ملی مؤثر بوده‌اند!

*شما بهتر است ماجرای برگشت من به تیم ملی را از خداداد عزیزی و حسین هدایتی بپرسید. (در پاسخ به بازگشتش به تیم ملی در دوره دایی)

*اگر یک مربی خوب باشد هیچ گاه روی زمین نمی‌ماند. قطبی از زمانی که از پرسپولیس رفته هیچ جا مشغول به کار نشده است. واقعاً نمی‌دانم چرا این اتفاق در مورد او افتاده است. شاید او منتظر حضور در تیم ملی ایران بوده است!

*دایی هر چند برای تیم ملی زحمت کشید، اما فکر می‌کنم لجبازی بیش از اندازه بیشترین آسیب را به او زد. غرور و لجبازی دایی بیش از اندازه بود. فکر می‌کنم هیچ‌کس به اندازه خود دایی باعث ایجاد این شرایط نشد و او خودش بیشتر از همه به خودش آسیب زد.

*ناصر ابراهیمی هیچ چیزی ندارد که به من یاد بدهد! (گفت‌وگویی که در دهه ۷۰ جنجال به پا کرد)

*آقای کی‌روش، امیدوارم با من رودررو هم شوی، بتوانی بگویی بزدل!

*من با استقلال قرارداد داخلی امضا کردم. قبل از اون بازی فوتسال بود. منزوی آمد و قرارداد بستیم.

*هرکسی در صفحه مجازی خود عقایدش را به کار می‌برد. در کشور ما متأسفانه طوری شده که کمی به حریم خصوصی همدیگر احترام نمی‌گذاریم.

*هر پستی می‌گذاریم موافقانش زیاد هستند و کسانی هم می‌آیند طوری عقاید خود را بیان می‌کنند که زیاد درست هم نیست.

*خواستم یکی، دو بار کنار بروم، اما طرفداران و دوستان خواستند که من دوباره به فضای مجازی برگشتم.

*امیدوارم روزی برسد که ما بتوانیم به عقاید همدیگر احترام بگذاریم. این درست نیست که اگر از کسی خوشم نمی‌آید فالوش کنم.

*در این شبکه‌های اجتماعی هم بچه، هم خانم و همه نوع آدم است و درست نیست که از الفاظ بدی استفاده کنیم.

*بین دو نیمه بازی دورتموند و بایرن، فلیکس ماگات به من گفت اینجا دبی نیست و آنجا را فراموش کن و بوندس‌لیگا است و من فقط او را نگاه می‌کردم. نیمه دوم آن بازی یک گل زدم. از معدود گل‌هایی بود که خوشم آمد! آخر بازی ماگات از من تشکر کرد.

*در زمان بازیگری بیشترین پاس گل و چند پنالتی تیم ملی را من گرفتم و ایشان (دایی) پنالتی زدند. منتی نیست. چون وظیفه من بوده و من کار خودم را انجام می‌دادم و ایشان هم کار خود را.

*ایشان (دایی) چند وقت پیش مصاحبه‌ای کردند و گفتند رفیق ولی نمی‌دانم این چه رفاقتی است که وقتی آدم به قدرتی می‌رسد، تا جایی زمینه‌ای داشته باشد و بتواند خیلی از کار‌ها را انجام دهد آن کار‌ها را انجام ندهد و غیر از آن را انجام دهد. نمی‌دانم کجای این رفاقت است. بعد از آن مصاحبه اش خیلی‌ها به من گفتند.

*مارادونا؟ یه دونه باشه. بازیکنی روی دست ایشان نمی‌آید. نظر من است.

*پرویز مظلومی؛ یکی از باعث و بانی‌های دعوت شدن من به تیم ملی زمان منصورخان ایشان بودند.

*احمدرضا عابدزاده... عقاب جزو دروازه‌بان‌هایی است که حالا حالا‌ها کسی روی دست ایشان نمی‌آید.

*این بازیکن‌ها هستند که به شماره‌ها شخصیت می‌دهند و آن شماره را به یک نماد و یک شماره خیلی خوب تبدیل می‌کنند.

*اسم جادوگر را عرب‌ها به من دادند. وقتی در دبی بازی می‌کردم و به من لقب ساحر را داند. ولی من شخصاً همیشه اسم علی را خیلی دوست دارم و لذت می‌بردم.

*امیدوارم روزی نرسد که چیز‌هایی که از عزیز محمدی می‌دانم بگویم. خودم را خیلی نگه می‌دارم ولی اگر شده روزی فوتبال را کنار بگذارم، مجبور شوم این حرف‌ها را می‌زنم.

*برای تیم ملی گلریزان بگذارند، به خدا مردم کمک می‌کنند!

*تنها چیزی که اهلش نبودم درس خواندن بود! اگر درسم را آن موقع تمام می‌کردم باید کلاهم را به هوا می‌انداختم.

*مجید نامجومطلق جزو بازیکنانی بود که من از بازی ایشان لذت می‌بردم. چون ایشان در تیم ملی هم بازی می‌کرد.

*من اعتقادم به این است که آدم در هر مسیری بیفتد تقدیرش است و زندگی اش است که برایش نوشته شده است. تمام آدم‌های کل دنیا را اگر بپرسید حتماً جا‌هایی تصمیمات اشتباهی گرفتند. من هم کم تصمیم اشتباه نگرفته‌ام.

*من و فرهاد (برادرش) و پدرم پرسپولیسی بودیم. فرشید استقلالی بود.

کریمی: من و فرهاد پرسپولیسی بودیم، فرشید استقلالی

*یادم می‌آید من زمانی هم با استقلال قرارداد بسته بودم و حتی با آقای کامران منزوی داخلی هم امضا کردیم.

*شب بازی استقلال و فتح در سالن... می‌خواستند در سالن ما را بزنند. ما را فراری دادند ولی بعد ۳۶۰ درجه همه چیز عوض شد و از پرسپولیس دنبال من آمدند. آن هم فکر می‌کنم به واسطه بازی بود که با استقلال کرده بودم.

*شادی کردن من در بازی فینال سالنی مقابل استقلال، طبیعی بود. در آن بازی بازیکنان بزرگی مثل منصوریان، آقای مجیدی و ورمزیار را آورده بودند. فکرش را هم نمی‌کردند این اتفاق بیفتد، اما ایرانی‌ها یک وقت جنبه خود را از دست می‌دهند و کاری را که نباید انجام می‌دهیم. چون به هر حال تیم‌شان باخته بود. حق می‌دهم. بعداً دیگر تجربه شد و گل می‌زدم دیگر شادی نمی‌کردم.

*سر محرومیت یکساله‌ام از فوتبال سر دفاع از علی انصاریان؟ راستش، چون من خودم از جا‌های دیگر ناراحت بودم و یک لحظه خون به مغزم نرسید و آن اتفاق افتاد. با اینکه نقطه تاریکی در زندگی ورزشی من بود ولی تجربه خوبی برای من در آن سن ۱۸، ۱۹ سالگی بود. چون من دوباره ۱۹، ۲۰ سالگی به فوتبال برگشتم.

*اولین بار آقای جلالی (مدیر برنامه سابقش) به من گفت موضوع بایرن جدی شده. سر ناهار بودیم. من گفتم فقط حرف است. بگذریم ناهار چه بخوریم؟!

*روز سفر به آلمان نماینده باشگاه الاهلی آمد و مبلغ بالایی پیشنهاد کردند و من هم دوست داشتم بمانم، چون آنجا برای من همه چیز بعد از چهار سال فراهم بود. ولی آقای جلالی گفت هر کاری اگر بگذارم انجام دهی، این کار را نمی‌گذارم! دو روزه به مونیخ رفتم و بعد از تست پزشکی قرارداد را امضا کردیم و برگشتم.

*این چه حرکتی بود که فرهاد مجیدی در ایران و جلوی یک تیم ایرانی انجام داد. او خودش دوست داشت فحش بخورد وگرنه آن کار را نمی‌کرد. (بعد از بازی معروف الغرافه و پرسپولیس)

*سه نفر شما به فوتبال چسبیده‌اید و ول‌کن نیستید. می‌آیم مقابل شما سه نفر می‌نشینم، با هم بحث می‌کنیم تا ببینیم چه کسی غصه فوتبال را می‌خورد. قضاوت هم در نهایت بماند برای مردم. (خطاب به کفاشیان، تاج و ساکت)

*تا امثال شما هستید این فوتبال روز خوش نمی‌بیند. (خطاب به ساکت)

*به خاطر یک نفر شماره ۱۰ نپوشیدم! (کنایه به دایی)

*همان بهتر که بدون بازی خداحافظی رفتم و منتی هم بر سرم نیست. خیلی‌ها که اسم‌شان را یک تریلی نمی‌کشید بدون خداحافظی رفتند من که... البته خوشحالم بدون بازی خداحافظی می‌روم، چون بازی خداحافظی در ایران ریاکارانه است و من یکی خوشم نمی‌آید.

*به خاطر یک بطری ۴۰ میلیون تومان جریمه کردند. مگر جریمه کردن حساب و کتاب ندارد؟ فدراسیون باید کسری بودجه خودش را با جریمه‌های انضباطی تأمین کند؟ در حال حاضر کمتر از ۲۰ یا ۳۰ میلیون تومان جریمه نمی‌کنند. دیگر باید بگوییم بانک فدراسیون فوتبال! الان هم من را جریمه می‌کنند. جرأت دارند من را جریمه کنند!

*دستیار جدید کی‌روش پسرخوانده‌اش است و مدرک هم ندارد. یک دوره ۱۰ روزه مربیگری را هم در یک کشور دیده و یک کاغذی دستش است، اما شاید اگر من هم این قدرت را داشتم پسرخاله‌ام، برادرم یا پسرعمه‌ام را می‌آوردم. البته پسرخوانده ندارم، اما بقیه اعضای فامیل را می‌آوردم.

*اگر برانکو حرف ناحقی جلوی کی‌روش می‌زد، هرگز حمایت نمی‌کردم.

تمرین پرسپولیس در تپه‌های داوودیه

*طرف می‌آید منتقدان خود را مار و عقرب و گرگ و رتیل خطاب می‌کند، این درست است؟ از قول من بنویسید آقای کی‌روش، شهامت و شجاعت داشته باش. به جای مار و گرگ و عقرب و رتیل و... اسم منتقدان خودت را بیاور و بعد نظر بده!

*شنیدم کی‌روش گفته اگر با عقاب‌ها نشست و برخاست کنید پرواز را یاد خواهید گرفت. می‌خواهم بگویم آقای عزیز، بلندپروازی هم خیلی خوب نیست، سر آدم گیج می‌رود و با سر زمین می‌خورد!

*لابد به خاطر من و برانکو اردوی تیم ملی در ارمنستان لغو شد!

*شاید به خاطر آپشن‌ها دیگر پیکان گوجه‌ای را سوار نشوم ولی اگر تو بیابان‌گیر کنم، سوار می‌شم تا خوراک گرگ نشوم!

*همیشه دوست داشتم با پیراهن پرسپولیس خداحافظی کنم و امیدوارم این آرزو را با خود به گور نبرم! (قبل از خداحافظی)

*کسانی که حتی ۱۰ بازی فوتبال را هم ندیده‌اند پا به این ورزش گذاشته و به نظر من با این کار جنایت می‌کنند. این‌گونه آدم‌ها هنگامی که می‌روند تازه قیافه حق به جانب می‌گیرند و بر سر مردم منت می‌گذارند.

*همکاری من با پرسپولیس این اواخر حرف و حدیث داشت، در حالی که من در لیست ۱۸ نفره بازی با سپاهان نبودم وقتی تیم باخت آقایان به تهران که رسیدند من را اخراج کردند!

*بعداً عنوان کردند که من در دیدار با داماش داد و بیداد کردم، اما برای خود من هم سؤال بود که اگر من در بازی با داماش داد و بیداد کردم چرا بعد از همان بازی من را اخراج نکردند؟

*یک آقایی بود که دوست داشت همه توپ‌ها در تیم ملی به او ختم شود! همین آقا در بازی با اردن از الفاظ مناسبی در مقابل من استفاده نکرد در حالی که من خیلی جوان بودم! هر بازیکن جدیدی به تیم اضافه می‌شد همین شرایط را داشت! (کنایه به علی دایی)

*یادی از آقای هاشمی‌نسب کنیم که وقتی من بی‌اسم و رسم و بی‌سر و صدا از لیگ دو به پرسپولیس آمدم او چپ و راست ما را در تمرینات می‌زد!

*من یک پیکان استیشن گوجه‌ای داشتم که با آن اصلاً به تمرین نمی‌رفتم. یک روز خیلی دیر شده بود و من برای آنکه زودتر برسم با ماشین به تمرین رفتم. اسماعیل حلالی وقتی ماشینم را دید شروع به اذیت کردن کرد و گفت این چه ماشینی است که سوار می‌شوی؟ در همان لحطه گل‌محمدی در رختکن گفت مگر چه اشکالی دارد؟ برد را علی کریمی می‌کند. الان از مقابل ورزشگاه مسافر می‌زند تا میدان آزادی، هم پول بنزینش درمی‌آید و هم به منزلش می‌رسد. همین شد که دیگر سوار آن ماشین نشدم و با آن به تمرین نرفتم.

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: