پایگاه خبری خانه فوتبال:

خودکشی آمار به نسبت بالایی دارد. خودکشی یک نوع رفتار اشتباه است. خودکشی بیشتر در پی ابتلا به افسردگی رخ می دهد. خودکشی می تواند یک نوع اعتراض به حساب آید. جزئیات خودکشی زن جوان را بخوانید.

ویدئویی وحشتناک از خودکشی دختر جوان وسط خیابان!

روش جدیدی که برای خودکشی میان جوانان رواج پیدا کرده، پریدن جلوی ماشین‌های در حرکت خیابان است. روشی پرطرفدار که این روزها سوژه بسیاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی شده است؛ ویدئویی از صحنه دردناک پرت شدن دختر جوان زیر ماشین را در ادامه می‌بینید.

خودکشی مادر و بچه ها بخاطر فقر و اجاره خانه !

پلیس به رکنا علت را مسمومیت غذایی اعلام کرد.

10تیرماه سال جاری مادری به دلیل مشکلات اقتصادی دست به خودکشی به همراه سه فرزندش زد. این خبری بود که در فضای مجازی منتشر شد و همراه با عکس بچه ها دل همه را خون کرد.

به گزارش رکنا، در خبری که وایرال شد آمده بود که  روز شنبه، دهم تیرماه ١۴٠٢، یک زن در شهر دورود لرستان، وقتی بخاطر نداشتن پول اجاره خانه و تحت فشار قرار گرفتن مسائل اقتصادی، تلاش کرد از طریق مسمومیت دارویی ، خود و 3 فزندش را بُکشد که 3 فرزند او در این فاجعهٔ انسانی جان باخته‌اند و مادر بچه ها نجات یافت.

در پیگیری های رکنا  از مقامات پلیسی دورود مشخص شد که اصل خبر مبنی بر مرگ همزمان 3 فرزند یک خانواده واقعیت دارد اما علت مرگ آنها تاکنون مسمومیت غذایی عنوان شده است و خودکشی خانوادگی بنابه دلایل وایرال شده در فضای مجازی مورد تایید قرار نگرفت و البته تحقیقات پزشکی قانونی و پلیس برای علت اصلی مسمومیت غذایی ادامه دارد. 

قربانیان حادثه حسن ، حسین و فاطمه قاضی نام دارند و رکنا مرگ این کوچولو ها را به خانواده گرامی شان تسلیت می گوید !

اظهارات تکاندهنده دختر 16 ساله‌ای که قصد خودکشی داشت

دختر 16 ساله قصد داشت همراه دوستش خودکشی کند اما در لحظه آخر پشیمان شد.

هنگامی که من و دوستم به قصد خودکشی از پل عابر پیاده آویزان شدیم، در یک لحظه به خودم آمدم و از این تصمیم احمقانه پشیمان شدم اما دیگر کاری از دستم برنمی‌آمد. برخی رانندگان و رهگذران با  دیدن این صحنه، فریاد می زدند و من هم در حالی که دیگر دستانم توانی نداشتند، از شدت ترس و وحشت جیغ می‌کشیدم تا این‌که ...

به گزارش روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات دختر 16 ساله ای است که با تصمیمی هیجانی و اشتباه به همراه یکی دیگر از دوستانش، قصد داشت با خودکشی، به زندگی خود پایان دهد اما در آخرین لحظه و با حضور به موقع عوامل انتظامی کلانتری نجفی مشهد در بالای پل عابر پیاده بولوار وکیل آباد، از مرگ حتمی نجات یافتند.

این دختر نوجوان که بعد از خودکشی نافرجام به کلانتری منتقل شده بود، در حالی که واکنش های رفتاری غیرعادی داشت و احتمالا تحت تاثیر توهمات ناشی از مصرف مواد مخدر قرار گرفته بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی گفت: در یکی از شهرک های حاشیه شهر مشهد به دنیا آمدم و تا کلاس دوم راهنمایی درس خواندم اما پدرم مردی معتاد بود که هیچ اهمیتی به خانواده اش نمی داد. در حالی که من دوست داشتم در سن نوجوانی آزاد باشم و با دوستانم به تفریح و خوش گذرانی بپردازم. شب ها را در کنار آن ها باشم و هر طوری که به من خوش می گذرد زندگی کنم ولی مادرم همواره مانع خواسته های من می شد و اجازه هیچ کاری را نمی داد حتی نمی گذاشت اندکی آرایش کنم تا زیباتر شوم! وقتی برخی از دوستانم را می دیدم که در فضاهای مجازی با پسران ارتباط دارند من هم مخفیانه اینترنت می خریدم و در شبکه های مختلف اجتماعی به دیگران پیام می دادم. به همین دلیل هم در کلاس دوم راهنمایی ترک تحصیل کردم تا وقت بیشتری برای خوش گذرانی با دوستانم داشته باشم!

رفتارهای خانواده ام برای جلوگیری از خواسته ها و علایق من موجب شد تا به دختری عصبی و خشمگین تبدیل شوم تا جایی که دیگر قرص های اعصاب و روان مصرف می کردم. در این میان «مهستی» (دختری که با هم دست به خودکشی زدیم) نیز وضعیت مشابه من را داشت و ما با یکدیگر دوستانی صمیمی بودیم. حتی چند بار در کنار هم با تیغ خودزنی کردیم تا به دیگران بفهمانیم که ما از «مرگ» ترسی نداریم! خلاصه در همین حال خواهر بزرگ ترم ازدواج کرد ولی در دوران نامزدی به طور ناخواسته باردار شد که همین ماجرا هم بالاخره به طلاق انجامید و او به خانه ما بازگشت اما مادرم دیگر به او کاری نداشت. خواهرم آزادانه می توانست آرایش کند و به هر جایی که دوست دارد، برود! در این شرایط من حسرت آزادی های خواهرم را می خوردم و دوست داشتم مانند او آزاد باشم. برای رسیدن به این خواسته ها، بیشتر در فضاهای مجازی پرسه می زدم و با چند پسر جوان ارتباط داشتم تا شاید با یکی از آن ها ازدواج کنم ولی آن ها فقط مرا بازیچه هوسرانی های خودشان قرار داده بودند و هرکدام به بهانه این که با پسر دیگری ارتباط دارم بعد از مدتی مرا ترک می کردند! این مسائل در روحیه من تاثیر می گذاشت به گونه ای که دیگر به دختری رنجور و افسرده تبدیل شده بودم. از سوی دیگر هم مدام با مادرم درگیری داشتم و به طور پنهانی کارهایی را انجام می دادم که به آن علاقه مند بودم. گاهی هم به همراه «مهستی» مواد مخدر را تجربه می کردیم و من به دلیل همین ناراحتی های عصبی لرزش دست گرفتم! و حتی به طور غیرعادی پاهایم نیز می لرزیدند! بالاخره دیگر نتوانستم این وضعیت را تحمل کنم و در آخرین تماس تلفنی با «مهستی» به او پیشنهاد خودکشی دادم.

«مهستی» هم که اوضاعی بهتر از من نداشت، قبول کرد و با هم به سمت بولوار وکیل آباد به راه افتادیم. قبل از آن مقداری مواد مخدر مصرف کرده بودیم ولی زمانی که از بالای پل عابر پیاده آویزان شدیم، ترافیک سنگینی در بولوار به وجود آمد. برخی از رانندگان و رهگذران فریاد می کشیدند تا دستانمان را رها نکنیم. دلهره وحشتناکی به راه افتاده بود که در یک لحظه من از مرگ ترسیدم. با جیغ و فریاد گریه می کردم. دستانم سست شده بود و توان نگهداری پیکرم را نداشتند. تصمیم احمقانه ام را خیلی بر اثر هیجان گرفته بودم و حالا می دانستم که چه اشتباه بزرگی را مرتکب شده ام. حدود 40 دقیقه آویزان بودیم که نیروهای انتظامی و امدادی از راه رسیدند و ما را نجات دادند حالا هم خیلی خوشحالم که زنده ماندیم و ...

دختران نوجوان در حالی با تلاش های مشاور کلانتری تحویل خانواده هایشان شدند که با دستور سرهنگ مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی) بررسی های کارشناسی و روان شناختی و جلسات مشاوره خانوادگی برای دختران مذکور و خانواده های آنان در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی برگزار شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: