اخبار زنده|اخبار حوادث

قتل فجیع|جسد کشف شده امروز در تهران چه کسی بود!

کد خبر : 34109

قتل فجیع راننده تاکسی؛ جسد در اتوبان خرازی کشف شد

قتل وحشتناک همه را شوکه کرد.قتل مقوله ترسناک و عجیبی است.قتل آدمی را نابود و خانواده ایی را عزادار میکند.قتل جنبه های مختلفی دارد.قتل هر روز در عین ناباوری بیشتر می شود

قتل فجیع راننده تاکسی

صبح امروز با کشف جسد مرد میانسال در حاشیه بزرگراه خرازی یک معمای جنایی برای کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی کلید زده شد.
صبح امروز سه‌شنبه ۲۳ فروردین ماه، ماموران کلانتری ۱۴۱ شهرک گلستان در پی تماس تلفنی یک پاکبان در جریان کشف جسد مرد ۶۵ ساله‌ای در حاشیه اتوبان خرازی قرار گرفتند.
بدین ترتیب تیمی از ماموران کلانتری، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی و بازپرس ویژه قتل در محل حادثه حاضر شدند و تحقیقات میدانی را آغاز کردند.
در بررسی ها مشخص شد، گلوی مقتول با جسم تیز در مکان نامعلومی بریده شده و به حاشیه بزرگراه خرازی کنار یک گاردریل منتقل شده است!

در تحقیقات میدانی مشخص شد، مقتول راننده تاکسی بوده و اعلام مفقودی وی توسط فرزندش بامداد امروز به کلانتری ۱۵۰ تهرانسر اطلاع داده شده است‌ همچنین خودرو مقتول تا این لحظه توسط پلیس کشف نشده است‌.

پس از تحقیقات جنایی با دستور بازپرس ویژه قتل، جسد مقتول برای بررسی‌های بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

ماجرای قتل هولناک مادر 80 ساله

جوانی که به‌ خاطر اختلاف بر سر یک تاکسی موروثی مادرش را به قتل رسانده است به‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.
این متهم با شکایت برادرش بازداشت و مدعی شد قصد قتل مادرش را نداشت.

ماموران پلیس تهران ۱۵ دی سال ۹۹، از قتل زن سالخورده‌ای در خانه‌اش باخبر و راهی محل شدند. شواهد اولیه نشان می‌داد این زن ۸۰ساله به نام پوران در درگیری با پسرش به نام هوشنگ کشته شده است. جسد به دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده و تحقیقات در این زمینه آغاز شد.

برادرم قاتل است

برادر هوشنگ که در محل حضور داشت از سوی ماموران مورد تحقیق قرار گرفت. او از برادرش شکایت کرد و گفت: برادرم معتاد بود و با مادرم زندگی می‌کرد. هوشنگ بعد از فوت پدرم با مادرم اختلاف مالی پیدا کرد و بارها با او درگیر شده بود. روزحادثه متوجه شدم درگیری آنها بالا گرفته و او مادرم را به شدت کتک زده است. وقتی از این درگیری باخبر شدم بلافاصله خودم را به خانه مادرم رساندم، اما کار از کار گذشته و هوشنگ هم از خانه فرار کرده بود. او قاتل مادرم است و از او شکایت دارم.

قتل تحت تاثیر مواد مخدر

به این ترتیب هوشنگ تحت تعقیب قرار گرفت و بازداشت شد. او گفت: پدرم راننده تاکسی بود. بعد از فوت او، مادرم تاکسی را به برادرم داد و او با آن کار می‌کرد ولی من بیکار مانده بودم. این تنها مشکل بین ما نبود. مادرم برادرم را از من بیشتر دوست داشت و بین ما خیلی فرق می‌گذاشت. همین باعث شده بود کینه به دل بگیرم. چند بار با مادرم صحبت کردم اما او می‌گفت من اشتباه می‌کنم. مادرم اعتیاد مرا بهانه می‌کرد.

متهم ادامه داد: سال‌ها بود گرفتار اعتیاد شده بودم به همین خاطر درآمد کافی نداشتم. از مادرم خواستم تاکسی را به من بدهد تا با آن کار کنم؛ اما مادرم قبول نمی‌کرد و می‌گفت تو همه درآمدت را صرف مواد می‌کنی. پس بهتر است تاکسی در اختیار برادرت باشد. خلاصه سر این موضوع بارها با هم درگیر شده بودیم تا اینکه روز حادثه دوباره بحث تاکسی پیش آمد و مادرم گفت تصمیمش را گرفته ‌است و صلاح می‌داند برادرم با تاکسی کار کند. با شنیدن این حرف بر اثر مصرف مواد کنترل اعصابم را از دست دادم و مادرم را کتک زدم. سپس او را هل دادم که ناگهان روی زمین افتاد. متوجه رفتارم نبودم وقتی به خودم آمدم نزدیک مادرم رفتم و او را چند بار صدا کردم اما جوابی نشنیدم. از ترس با اورژانس تماس گرفتم اما وقتی عوامل اورژانس آمدند تلاش آنها بی‌فایده بود و مادرم فوت کرده بود.

با اقرارهای متهم، او بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. بنابراین متهم با تعیین شعبه در وقت رسیدگی مقابل هیات قضایی شعبه دهم دادگاه از خودش دفاع خواهد کرد. این در حالی است که برادر متهم برای او درخواست قصاص کرده است.

فرزند کشی و قتل جدید

مرد میانسال که پسر جوانش را به خاطر رفتارهای وسواس‌گونه به قتل رسانده بود، از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

رسیدگی به این پرونده از ۲۲ مرداد سال ۹۹ با گزارش کشف قطعه‌ای از بدن یک مرد در سطل زباله یکی از خیابان‌های جنوبی پایتخت آغاز شد. پس از آن مأموران بلافاصله به محل اعزام شدند و تحقیقات را برای شناسایی هویت مقتول آغاز کردند.

ساعاتی بعد به مأموران خبر رسید که قطعه دیگری از جسد در سطل دیگری در یکی دیگر از مناطق تهران کشف شده است. این گزارش‌ها تا کشف همه اعضای بدن مقتول ادامه پیدا کرد.

پس از آن مأموران موفق شدند با استفاده از اثر انگشت مقتول هویت او را شناسایی کنند. در ادامه مشخص شد که او رضا ۲۴ ساله نام داشته و در یکی از محله‌های نازی‌آباد زندگی می‌کرده است.

مأموران بلافاصله به خانه مقتول رفتند. نخستین بررسی‌ها نشان داد که او چند سال پیش مادرش را از دست داده و با پدرش زندگی می‌کرده است. پیدا شدن قطره‌های خون در خانه موجب شد تا مأموران به پدر رضا مظنون شوند و به این ترتیب وی مورد بازجویی قرار گرفت. او که در ابتدا منکر هرگونه اطلاع از وضعیت پسرش بود اما در ادامه با تناقض‌گویی سعی داشت مسیر تحقیقات را منحرف کند، که در نهایت وقتی در مقابل مستندات پلیسی قرار گرفت، لب به اعتراف گشود و به قتل و مثله کردن پسرش اعتراف کرد.

پس از آن متهم برای معاینه‌های روانی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان این مرکز اعلام کردند که متهم در زمان ارتکاب جرم مسئول رفتارهای خودش بوده است. از طرفی ۲ خواهر و ۳ برادر مقتول هم با شکایت از پدرشان خواستار اشد مجازات شدند.

در ادامه و پس از بازسازی صحنه قتل و پایان تحقیقات، پرونده متهم با کیفرخواست قتل عمد و جنایت بر میت به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه دادگاه بعد از قرائت کیفرخواست، اعلام شد که یک خواهر و یک برادر مقتول از پدرشان اعلام گذشت کرده‌اند اما ۳ فرزند دیگر متهم خواستار دریافت دیه از پدرشان هستند.

بعد از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: من هیچ گاه فکر نمی‌کردم که روزی به خاطر قتل پسرم محاکمه شوم. به واقع قصد نداشتم پسرم را بکشم. او بیکار و دائم در خانه بود و رفتارهای وسواسی داشت. ساعت‌ها در حمام می‌ماند و وقتی به او اعتراض می‌کردم با من دعوا می‌کرد. مدام ناخن‌هایش را می‌جوید و کارهایش آزارم می‌داد. گاهی ساعت‌ها دستمال را برمی‌داشت و روی میز می‌کشید و بارها سر رفتارهایش با هم دعوا می‌کردیم.

وی درباره روز جنایت هم گفت: آن روز ساعت ۱۱ از خواب بیدار شد و به حمام رفت ۳ ساعت در حمام بود. وقتی در حمام را باز کردم، دیدم کناری ایستاده و آب را بی‌استفاده بازگذاشته به این کارش اعتراض کردم که با بی‌توجهی در را بست. وقتی از حمام بیرون آمد نزدیک به نیم ساعت یک لیوان آب را زیر شیر ظرفشویی گرفت تا مثلاً آب زلال شود. هرچه اعتراض می‌کردم توجهی نمی‌کرد. تا اینکه روی مبل نشست و شروع به جویدن ناخن‌هایش کرد. آنها را می‌کند و به زمین می‌انداخت. آنقدر عصبانی شدم که با دستم محکم روی دستش زدم و خواستم تا به رفتارش پایان دهد، اما شروع به فحاشی کرد، به یکباره آنقدر عصبانی شدم که وقتی به خودم آمدم دیدم او را کشته‌ام.

متهم افزود: پس از آن نمی‌دانستم باید چکار کنم، تصمیم گرفتم برای اینکه کسی به من شک نکند بدنش را مثله کنم و از خانه بیرون ببرم و در سطل بیندازم. به فرزندانم هم گفتم که رضا با دوستانش به مسافرت رفته است. الان من واقعاً پشیمانم و نمی‌دانم که چگونه در چشم ۵ فرزند دیگرم نگاه کنم.

بعد از متهم وکیل او به دفاع از موکلش پرداخت و خواستار تخفیف مجازات شد.

در پایان جلسه قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

راز قتل ناموسی در مشهد

روز گذشته با دستگیری سومین متهم یک پرونده جنایی وحشتناک  ماجرای قتل تبعه خارجی 36 ساله به فیلم های سیاه گره خورد.

حدود ساعت 19 نهم فروردین، اهالی قلعه وکیل آباد  با مشاهده چهره خون آلود جوانی که با دست و پاهای بسته کف خیابان افتاده بود، بلافاصله با پلیس 110 تماس گرفتند و ماجرا را اطلاع دادند. دقایقی بعد با حضور نیروهای انتظامی  درستی خبر تایید شد و بدین ترتیب قاضی ویژه قتل عمد شبانه به محل کشف جسد عزیمت کرد.

بررسی های مقدماتی حاکی از آن بود که مرد 36 ساله (مقتول) در منزلی در همان نزدیکی مورد ضرب و جرح قرار گرفته است چرا که رد آثار خون ریخته شده در محل جنایت به منزلی در انتهای کوچه می رسید.گزارش خراسان حاکی است: با روشن شدن نورافکن ها، صحنه جنایت زیر ذره بین تحقیقات قضایی رفت و مشخص شد که دست و پاهای مرد تبعه خارجی که «محمد- م» نام دارد با پارچه ای سفیدرنگ دارای گل های آبی بسته شده است اما به دلیل راه رفتن وی گره های محکم پارچه اندکی شل شده اند.

این درحالی بود که آثار زخمی عمیق نیز روی سر وی وجود داشت.آثار زخم وخون ریزی در پایین کمر مرد 36 ساله و همچنین چگونگی بستن دست و پاهای وی فرضیه وقوع جنایت توسط چند نفر را قوت بخشید و به همین دلیل قاضی دکتر صادق صفری، دستور بازرسی از منزلی را صادر کرد که احتمال درگیری در آن وجود داشت بنابراین گزارش هنوز کارآگاهان پلیس آگاهی ، در حال بررسی مقدمات اجرای دستور قضایی بودند که زن جوانی خود را به محل رساند و مدعی شد از حدود 20 روز قبل به عقد دایمی مقتول 36 ساله درآمده است.

افشای رازی عجیب

این زن 32 ساله که خود را کیمیا معرفی می کرد با لهجه غلیظ افغانستانی به قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب گفت: چند ماه بعد از جدایی از همسر سابقم که از بستگانم بود به عقد موقت «محمد – م» (مقتول) درآمدم و از 20 روز قبل نیز مرا به طور دایم عقد کرد در حالی که همسر اولش نیز از او طلاق نگرفته است به همین دلیل اختلافات بین محمد و شوهر سابقم شدت گرفت تا جایی که وقتی برادرم (یاسر) از او خواست تا به قلعه وکیل آباد (محل سکونت یاسر) بیاید من خیلی تلاش کردم از رفتن شوهرم جلوگیری کنم ولی موفق نشدم به این دلیل خودم را از شاندیز به این مکان رساندم که با صحنه کمک خواهی همسرم روبه رو شدم و در این لحظه شوهر سابق، برادرم و شوهر خواهرم را  دیدم که با عجله از منزل خارج شدند و فرار کردند. حالا هم اگر آن ها به زودی دستگیر نشوند از ایران خارج می شوند.

آثار جنایت هولناک در منزل

بنابر گزارش اختصاصی خراسان، درحالی که هنوز اظهارات زن جوان ادامه داشت، گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ نجفی در حضور مقام قضایی وارد عمل شدند و به  بازرسی منزل یاسر (برادر کیمیا) پرداختند.

وجود لوازم نو در زیر زمین این منزل دو طبقه حکایت از آن داشت که افرادی در حال فراهم آوردن مقدمات برای آغاز زندگی مشترک در این منزل 50 متری بودند.

آثار خون روی پنجره ای با شیشه شکسته و همچنین وجود سوهان (ابزار صنعتی) که حدود 30 سانتی متر طول داشت و درون سینک ظرف شویی آشپزخانه افتاده بود فرضیه های آزار و اذیت وحشتناک و کتک کاری های هولناک را قوت بخشید.

بررسی آثار خون روی شیشه شکسته توسط پزشک قانونی بیانگر آن بود که عامل یا عاملان جنایت، سر مرد 36 ساله را به شیشه کوبیده اند و سپس با بستن دست و پاهایش او را به طرز جنون آمیزی مورد آزار و شکنجه قرار داده اند.

دستگیری متهمان در باغ ویلا

اگرچه تحقیقات میدانی قاضی صفری تا نیمه های شب به طول  انجامید اما رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان که با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) همراه بود به سرنخ هایی رسید که نشان می داد متهمان به سوی یک باغ ویلا حرکت کرده اند و همه آن ها تبعه کشور افغانستان هستند. با به دست آمدن این سرنخ مهم، بی  درنگ گروه عملیاتی کارآگاهان در کنار قاضی ویژه قتل عمد، عازم شدند و باغ ویلایی را در آن محدوده به  محاصره درآوردند. دقایقی بعد کارآگاهان با بررسی جوانب امنیتی و ایمنی و با دستور مقام قضایی وارد باغ ویلا شدند و دو متهم به نام های امیر (شوهر سابق کیمیا) به همراه یاسر (برادر کیمیا) را به دام انداختند و به مقر انتظامی انتقال دادند.

افشای جنایت

شوهر سابق زن 32 ساله در بازجویی های فنی که در حضور قاضی دکتر صفری صورت گرفت راز این جنایت را به «فیلم های سیاه» گره زد و گفت: من و کیمیا فامیل بودیم که با هم ازدواج کردیم و صاحب دختری 13 ساله و پسری 8 ساله شدیم اما از حدود پنج سال قبل زمزمه هایی از ارتباط همسرم با «محمد – م» که از هموطنانمان بود به گوش می رسید و او مدعی بود که «فیلم های سیاهی» را در اختیار دارد.در همین حال کیمیا نیز اصرار می کرد او را به طور صوری طلاق بدهم تا بتواند این فیلم ها را از «محمد» بگیرد اما بعد مشخص شد که همسرم را به مسافرت برده است و ...

دیگر نتوانستم این شرایط را تحمل کنم و این درحالی بود که «محمد» تصاویر زننده و فیلم های زشت دیگری از خودش در کنار همسرم را برایم ارسال می کرد و مرا زجر می داد به همین دلیل تصمیم گرفتم او را ادب کنم چرا که شکایت من از «محمد» در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی نیز هنوز به نتیجه نرسیده بود.

بنابراین موضوع را با برادر همسرم (یاسر) در میان گذاشتم و او را برای گفت وگو درباره شایعات مطرح شده به منزل یاسر کشاندیم و من و یکی دیگر از بستگانم در منزل مخفی شدیم. زمانی که «محمد» وارد خانه شد سه نفری به او حمله کردیم و پس از بستن دست و پاهایش دهانش را هم محکم با پارچه بستیم چون خیلی سروصدا می کرد. در اثنای این درگیری من سرش را محکم به شیشه پنجره اتاق کوبیدم و بعد هم لباسش را بیرون آوردم تا از صحنه شکنجه و آزار و اذیت فیلم بگیرم که دیگر نتواند آن «فیلم های سیاه» را منتشر کند.البته تصمیم گرفته بودیم مدتی او را در حمام زندانی کنیم تا حسابی ادب شود اما در همین حال همسر یاسر که بیرون از منزل بود از راه رسید و مجبور شدیم او را رها کنیم.

بازداشت سومین متهم

گزارش خراسان حاکی است: هنوز تحقیقات قضایی و پلیسی درباره ادعاهای متهمان ادامه داشت که روز گذشته «علی- م» (سومین متهم) نیز با تلاش گسترده کارآگاهان اداره جنایی بازداشت شد و برخی زوایای پنهان این جنایت هولناک را بازگو کرد.

بررسی های بیشتر کارآگاهان با استفاده از تجربیات سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی) و دستورات ویژه قضایی همچنان ادامه دارد.

راز قتل ۲۰۰ هزارتومانی

مردی که هنگام دعوا بر سر طلب ۲۰۰‌ هزارتومانی شوهرخواهر سابقش را به قتل رسانده‌است به قصاص محکوم شد.

 مأموران کلانتری‌۱۶۹ مشیریه از درگیری منجر به قتل مقابل یک منزل مسکونی در خیابان قائم باخبر و راهی محل شدند. شواهد اولیه نشان می‌داد جسد متعلق به کامران ۴۸‌ساله است که در درگیری با برادر زن سابقش و با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.

جسد به دستور بازپرس ویژه قتل به پزشکی قانونی فرستاده شد و تحقیقات برای بازداشت عامل قتل که پرهام نام داشت آغاز شد. چند روز از حادثه گذشت تا اینکه متهم دستگیر شد. او به پلیس‌ آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. پرهام در همان بازجویی‌های اولیه به قتل شوهرخواهر سابقش اعتراف کرد و گفت: «مقتول بدهکار بود، اما طلبش را پرداخت نمی‌کرد. از طرفی به خاطر جدایی از خواهرم از او کینه داشتم. روز حادثه مقابل خانه‌اش رفته‌بودم تا طلبم را بگیرم، اما او فحاشی کرد. من هم عصبانی شدم و او را با ضربات چاقو کشتم.»

بعد از اقرارهای متهم، وی بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. مرد جوان در وقت رسیدگی مقابل هیئت قضایی شعبه یازدهم دادگاه به ریاست قاضی حشمتیان قرار گرفت. با اعلام رسمیت جلسه، نماینده دادستان متن کیفرخواست را قرائت کرد. سپس تنها اولیای‌دم که مادر مقتول بود در جایگاه ایستاد و درخواست قصاص کرد. در ادامه متهم به جایگاه رفت و با قبول اتهامش در شرح ماجرا گفت: «کامران چند سال قبل به خواستگاری خواهرم آمد و آن‌ها با هم ازدواج کردند. او در همان روزهای اول رفتار خوبی با خواهرم نداشت و مدام با هم درگیر بودند. کامران نه تنها رفتار خوبی نداشت، شغل و درآمد کافی هم نداشت. همه این مشکلات دست به دست هم داد تا بالاخره خواهرم از زندگی با کامران خسته شد و طلاقش را گرفت.»

متهم ادامه داد: «قبل از جدایی، کامران از من چهارمیلیون‌تومان قرض گرفته‌بود، اما هر بار طلبم را می‌خواستم از پرداخت آن طفره می‌رفت. وقتی طلاق خواهرم را داد خیلی او را نمی‌دیدم به همین خاطر بدهی ماند تا روزی با او تماس گرفتم و پولم را خواستم. او در جوابم گفت بیکار است و نمی‌تواند بدهی‌اش را بپردازد. با اصرارهای من سرانجام مادرش ۳‌میلیون و ۸۰۰ هزار تومان به حسابم واریز کرد، اما ۲۰۰ هزارتومان آن ماند. تماس‌ها فایده نداشت به همین دلیل روز حادثه تصمیم گرفتم مقابل خانه‌اش بروم تا در این باره با هم صحبت کنیم.»

متهم درباره قتل گفت: «آن روز وقتی مقابل خانه کامران رفتم زنگ زدم و او پایین آمد. وقتی حرف مابقی طلبم را زدم او عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد. با این رفتار و کینه‌ای که از قبل داشتم کنترل اعصابم را از دست دادم و دست به چاقو شدم. سپس ناخواسته چند ضربه به او زدم.»

او در آخر گفت: «باور کنید قصد کشتن مقتول را نداشتم. آن روز برای گرفتن مابقی طلبم به خانه مقتول رفته بودم، اما او فحاشی کرد و مرا عصبانی کرد به همین خاطر دست به چاقو شدم. از طرفی نمی‌دانستم او ازدواج کرده است. آن روز وقتی با مقتول درگیر شدم صدای زن جوانی را شنیدم که در دادسرا فهمیدم او همسر مقتول است.» متهم در پاسخ به سئوال هیئت قضایی درباره حمل چاقو با ادعای اینکه قصد قتل نداشته‌است، گفت: «با شناختی که از کامران داشتم فکر درگیری را می‌کردم به همین دلیل چاقویی همراه بردم تا حین درگیری از خودم دفاع کنم.» در پایان هیئت قضایی متهم را به اتهام قتل عمد به قصاص و پرداخت دیه محکوم کرد.

به این ترتیب متهم با تأیید این حکم در صورتی‌که نتواند رضایت اولیای‌دم را جلب کند در آستانه مرگ قرار خواهد گرفت.

سخنان تلخ قتل از زبان پسر مهندس 

پسر خشمگین که از پدرش کینه به دل داشت در روز سیزده بدر او را به قتل رساند و ساعت‌ها در کنار جسدش گریه کرد تا اینکه تصمیم گرفت اسرار قتل پدرش را فاش کند.
ساعت 7:30صبح دیروز به قاضی میثم حسین‌پور، بازپرس ویژه قتل پایتخت خبر رسید که مردی در خانه‌اش به قتل رسیده است.
جنایت در طبقه شانزدهم یکی از برج‌های مسکونی غرب پایتخت رخ داده بود و بازپرس جنایی به همراه تیمی از مأموران تجسس پلیس آگاهی تهران راهی محل حادثه شدند.
مقتول مردی بود 56ساله که جسد خون‌آلودش در سالن پذیرایی افتاده بود. بررسی‌ها نشان می‌داد که او روانپزشک بوده و قاتلش کسی نیست جز پسر 22ساله‌اش که در محل جنایت حضور داشت و در همان ابتدا بازداشت شد.در ادامه معلوم شد کسی که پلیس را در جریان این جنایت قرار داده، یکی از آشنایان مقتول بوده است.

این مرد به مأموران گفت: صبح که از خواب بیدار شدم و موبایلم را چک کردم متوجه شدم که یکی از آشنایان بارها با من تماس گرفته است. اما گوشی من بی‌صدا بود و چون خواب بودم متوجه تماس‌هایش نشده بودم.

وی ادامه داد: فرد تماس‌گیرنده همسر سابق آقای دکتر(مقتول) بود. این زن می‌گفت که پسرش با او تماس گرفته و درحالی‌که مضطرب بوده، گفته که در درگیری پدرش را کشته است. از طرفی چون خودش خارج از تهران زندگی می‌کرد، با من تماس گرفته بود که خودم را به خانه شوهر سابقش برسانم و ببینم ماجرا چیست. من هم بعد از این تماس، راهی خانه آقای دکتر شدم و زنگ واحد را زدم.

دقایقی بعد پسر آقای دکتر درحالی‌که پریشان بود در را باز کرد و من پس از ورود به خانه با جسد دکتر مواجه شدم که خون‌آلود روی زمین افتاده بود و وحشت زده به پلیس زنگ زدم. پس از اظهارات این فرد، جسد مقتول به پزشکی قانونی انتقال یافت و پسر جوان در بازجویی‌های اولیه به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت که به‌دلیل کینه‌ای که سال‌ها از او به دل داشت دست به این جنایت زده است. او در ادامه با دستور قاضی، میثم حسین‌پور بازداشت شد و برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی انتقال یافت.

گفت‌وگو

کینه قدیمی

پسرجوان دانشجوی رشته مهندسی صنایع است. او می‌گوید از 4سال قبل که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند دچار مشکلات روحی شده و از پدرش کینه به دل داشت تا اینکه در آخرین روز از تعطیلات نوروز جان او را گرفت.

چرا از پدرت کینه به دل داشتی؟

چون او را مسبب طلاق و متلاشی شدن خانواده‌ام می‌دانستم. او بود که با رفتارهایش مادرم را از خودش رنجاند و باعث شد تا به جدایی فکر کند.

چه اتفاقی افتاد؟

مادرم زن بدی نیست. پدرم هم مرد خوبی بود و همه دوستش داشتند، اما از سال‌ها قبل با یکدیگر دچار اختلاف شدند و با هم تفاهم نداشتند. من همیشه شاهد دعواهای آنها بودم و پدرم را مقصر می‌دانستم. او مردی بداخلاق بود تا اینکه 4سال قبل از هم جدا شدند. مادرم به اطراف تهران رفت و در آنجا زندگی می‌کرد و پدرم ماهانه مهریه‌اش را پرداخت می‌کرد و مادرم با همان پول مهریه خرج زندگی مرا تامین می‌کرد. وقتی مادر و پدرم از یکدیگر جدا شدند من تازه 18ساله شده بودم.

این اتفاق مرا تحت ‌تأثیر قرار داد و باعث شد تا دچار بیماری روحی شوم. حتی سال قبل 3ماه در بیمارستان بستری شدم و تحت درمان قرار گرفتم. دلم نمی‌خواست خانواده‌ام متلاشی شود. اینکه می‌دیدم پدر و مادرم از هم جدا هستند عذابم می‌داد و هضم این اتفاق برایم خیلی سنگین بود و همه اینها را از چشم پدرم می‌دیدم و هر وقت به این مسئله فکر می‌کردم حس نفرت از پدرم سراغم می‌آمد تا اینکه روز حادثه در درگیری ناخواسته کنترلم را از دست دادم و جانش را گرفتم.

چه شد که جان پدرت را گرفتی؟

سیزده بدر بود که به خانه پدرم رفتم. من 2 سالی می‌شد که به تنهایی زندگی می‌کردم و هر ازگاهی به خانه مادرم یا پدرم می‌رفتم تا به آنها سری بزنم. آخرین روز تعطیلات بود و من از اینکه می‌دیدم خانواده‌ای ندارم رنج می‌کشیدم.

همه دوستانم تعطیلات نوروز با خانواده‌هایشان بودند و سیزده‌بدر قرار تفریح خانوادگی می‌گذاشتند و من 4سال بود که از این قرارها محروم بودم. روز حادثه با پدرم مشاجره کردم و به او گفتم که تو باعث متلاشی شدن خانواده و جدایی شدی و سرزنش‌اش کردم و گفتم تو مادرم را اذیت کردی که او هم با تندی جوابم را داد. درحالی‌که عصبانی بودم چاقویی برداشتم و ضربات متعددی به او زدم. خشم تمام وجودم را فراگرفته بود و انگار خودم نبودم. اصلا قدرت کنترل خودم را نداشتم و دیوانه‌وار ضربه می‌زدم. تمام این 4سال جلوی چشمم بود و در آن لحظه فقط حس نفرت از پدر را داشتم. همین کینه قدیمی باعث شد که جان پدرم را بگیرم و وقتی به‌خود آمدم احساس پشیمانی سراغم آمد.

بعد از قتل چه کردی؟

چند ساعت بعد به مادرم زنگ زدم و گفتم پدر را کشته‌ام. خیلی پشیمان بودم و دلم می‌خواست زمان به عقب بازمی‌گشت و من می‌توانستم خشمم را کنترل کنم. فکر می‌کنم حدود 12شب بود که مرتکب قتل شدم و تقریبا تا 7صبح بالای جسد پدرم بودم و با حسرت به او نگاه می‌کردم اما دیگر پشیمانی من سودی نداشت و پدرم برنمی‌گشت.