راز قتل عجیب با رگبار کلاشنیکف در یافت آباد تهران

کد خبر : 36399

شلیک با کلاشنیکف و قتل دوست، به خاطر قدرتنمایی

قتل دلخراش همه را شوکه کرد.قتل مقوله ترسناک و عجیبی است.قتل آدمی را نابود و خانواده ایی را عزادار میکند.قتل جنبه های مختلفی دارد.قتل هر روز در عین ناباوری بیشتر می شود

قتل گنده لات در یافت آباد

ایران:مرد جوان که در تیراندازی دوست قدیمی اش را با شلیک چهار گلوله به قتل رسانده بود دستگیر شد.
رسیدگی به این پرونده از ساعت 2:30 ظهر چهارشنبه 14اردیبهشت و به‌دنبال تیراندازی‌های پی در پی در یکی از خیابان‌های یافت‌آباد، آغاز شد. در بررسی‌های اولیه مشخص شد که مرد جوانی با اصابت چهار گلوله جان خود را از دست داده است.
با گزارش این جنایت به بازپرس میثم حسین‌پور، تحقیقات آغاز و در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که سرنشینان یک خودروی تیبا پس از تیراندازی به مرد جوان از محل متواری شده‌اند.

محل تیراندازی در نزدیکی یک آرایشگاه و روبه‌روی درمانگاه بود. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل پرداختند.

دوربین‌ها نشان می‌داد وقتی مقتول از آرایشگاه بیرون آمده در حال پیاده‌روی بوده که ناگهان خودروی تیبای سفیدی مقابلش توقف کرده و یکی از سرنشینان خودرو که مجهز به سلاح کلاشنیکف بوده شروع به تیراندازی به سمت مقتول کرده و سپس از محل متواری شده است‌.

دوربین‌ها تصویر عامل جنایت را ضبط کرده بودند و در تحقیقات میدانی هویت وی به‌نام اشکان شناسایی شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که اشکان و مقتول بر سر قدرتنمایی از قبل با هم کری‌خوانی داشتند و همین موضوع باعث اختلاف بین دو مرد جوان شده و این درگیری‌ها به فضای مجازی نیز کشیده شده بود.

در نهایت کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت موفق شدند رد متهم جوان و همدستش را در اطراف تهران به‌دست آورند و پس از هماهنگی‌های قضایی، مأموران وارد عمل شده و دو متهم را بازداشت کردند.

اشکان، متهم اصلی پرونده در تحقیقات گفت: با مقتول دوست صمیمی بودیم، اما کری خوانی بر سر قدرتنمایی داشتیم. یک ماه قبل از این حادثه مقتول به همراه دوستش مرا به پارکی برد و مرا با چاقو زخمی کرد تا نشان دهد که گنده لات منطقه اوست. من که کینه‌اش را به دل گرفته بودم؛ اسلحه کلاشنیکفی تهیه کرده و روز حادثه به همراه دوستم از پشت سر به او شلیک کردم. در این مدت در شهرهای مختلف زندگی می‌کردم و 20 روز قبل هم خودروی تیبا و اسلحه را در اطراف تهران رها کردم که پلیس خودرو را پیدا کرده بود.

با اعتراف متهم جوان و همدستش به قتل، آنها به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شده و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

قتل خونبار بهاره

خراسان: عصر روز پنج شنبه گذشته، مرد جوانی وارد کلانتری شد و از قتل همسرش در منزل مسکونی پرده برداشت.
او به افسران دایره تجسس گفت: چند ساعت قبل همسرم را به خاطر اختلافاتی که با یکدیگر داشتیم هدف ضربات چاقو قرار دادم و به قتل رساندم!
در پی اظهارات تکان دهنده این مرد جوان، بلافاصله گروهی از نیروهای تجسس عازم خیابان هدایت 47 شدند تا موضوع را بررسی کنند. از سوی دیگر گروه تجسس کلانتری وارد ساختمانی شدند که روی مغازه آجیل فروشی بنا شده بود.
تحقیقات میدانی بیانگر آن بود که زن جوان در حالی هدف اصابت بیش از 20 ضربه کارد قرار گرفته است که گلوی او نیز به طرز فجیعی بریده شده بود.

همزمان با کشف کارد دسته فلزی (آلت قتاله) در داخل سینک ظرف شویی آشپزخانه و بررسی های کارشناسی در صحنه جرم، متهم به محل وقوع قتل هدایت شد. کرکره آجیل فروشی بسته بود و کارآگاهان متهم را از در کوچک آهنی که در کنار مغازه قرار داشت وارد ساختمان کردند در انتهای راهرو پس از طی 15 پله به منزل نقلی 35 متری رسیدند که جسد زن 34 ساله کف پذیرایی قرار داشت. خون زیادی روی قالی منزل ریخته بود و عکس خانوادگی این زوج به همراه پسر کوچکشان روی دیوار خودنمایی می کرد.

بررسی های اولیه حاکی از آن بود که «بهاره» حدود 3 ساعت قبل هدف ضربات بی رحمانه کارد قرار گرفته و به قتل رسیده است.

در همین حال برادر متهم که قاتل را قانع کرده بود تا خود را به پلیس تسلیم کند درباره این ماجرا به مقام قضایی گفت: حدود ساعت 16:40 بود که برادرم (حمید) با من تماس گرفت و گفت: «بیا با تو کار دارم!» وقتی نزد او رسیدم ناگهان مقداری آب به صورتم پاشید و گفت: من «بهاره» را کشته ام! خیلی تعجب کرده بودم به همین دلیل آرام آرام تا سر چهارراه رفتیم و بعد از آن که یک بطری آب معدنی خریدم او را ترغیب کردم که خودش را به کلانتری معرفی کند. برادرم با همسرش از مدتی قبل اختلاف داشت و به تازگی هم آجیل فروشی را به نام همسرش ثبت کرده بود!

متهم به قتل نیز درباره چگونگی وقوع این جنایت تکان دهنده گفت: من و همسرم اختلاف دیرینه داشتیم. خانواده او خیلی در زندگی من دخالت می کردند این درحالی بود که شرایط اقتصادی خوبی نداشتیم و من مجبور شدم خودروام را نیز بفروشم! همه اختلافات ما به خاطر مغازه ای بود که مدتی قبل خریدم و همسرم اصرار داشت که سند آن را به نام او ثبت کنم! به همین دلیل همواره مرا تهدید به طلاق می کرد ولی من همسرم را دوست داشتم . به گونه ای که نمی توانستم حتی یک روز دوری یا قهر او را تحمل کنم!

البته از چند روز قبل که همسرم مرا خیلی اذیت می کرد به او گفته بودم که تو را می کشم! قانون هم مرا قصاص می کند! ولی هیچ برنامه ریزی خاصی برای این جنایت نداشتم.بعد از ظهر پنج شنبه وقتی همسرم از سرکار به خانه آمد و ناهارش را خورد کنار سفره دراز کشید. پسر 6 ساله ام نیز در خانه مادرزنم بود و من و «بهاره» تنها بودیم. در یک لحظه گلویش را فشار دادم ولی چون سروصدا می کرد با چاقویی که در کنار سفره قرار داشت ضربات متعددی به گلویش زدم و دیگر نفهمیدم چند ضربه هم به نقاط مختلف پیکرش وارد کرده ام.

در حالی که تحقیقات قضایی، تا پاسی از شب ادامه داشت، اولیای دم نیز در کلانتری حضور یافتند و از داماد قاتل شکایت کردند.