پایگاه خبری خانه فوتبال:

صحبت های یک مربی فوتبال در رختکن.

مربی: بله این فوتباله لاتاری نیست، فکر کردید میشه شانسی شانسی رفت تو زمین و پیروز میدان از مسابقه اومد بیرون؟

بله درست فکر کردید ( ندای درونی مربی: نه چی دارم میگم مگه لیگ ایرانه؟! )

نه نه نه اصلا چنین چیزی نیست، باید تاکتیک و تمرین داشت، باید عرق ریخت، کار تیمی انجام داد، حفظ توپ و میدان کرد، موقعیت ساخت. بله اینطوری نمیشه که الابختکی کشید زیر توپ و فوروارد هم با سر توپو بزنه تو دروازه، لابد دفاع‌های تنومند حریف و دربازبان هم هویج اند که بگذارن شما هر کاری که می‌خواید رو بکنید!

نه آقا جان، نه برادر من بدین شکل ما به هیچ جایی نمیرسیم، اگر درست بازی نکنیم ته فصل سقوط می‌کنیم به یک دسته پایین تر. بله دسته پایین تر; چون جای تیم ضعیف تو لیگ برتر نیست، بهتره بره جایی که الابختکی بازی میکنن ( البته حمل بر بی ادبی به تیم های دسته پایین نشه، اینا رو صرفا برای این میگم که بازیکنام به خودشون بیان )

بله داشتم می‌گفتم، چی میگفتم؟! محمد کجا بودم؟

محمد: آقا داشتید می‌گفتید که اگر درست بازی نکنیم ته فصل میریم به دسته پایین تر.

مربی: آهان آره میریم دیگه، میریم دسته پایین تر.

وایسا ببینم، آرش تو چرا تو چهار قدم توپ رو زدی بیرون؟ بخدا اگر بخوای هم نمی‌تونی این کارو کنی، حتما باید تمام عقده ات رو روی اون توپ بخت برگشته خالی می‌کردی، کافی بود ریز توپو تاچ کنی گل بود، لااقل ما یک گل از 11 تا گل رو جبران می‌کردیم. دیشب بازی رئال رو دیدید؟ والا Carlo Ancelotti از تاکتیکال امروز من استفاده می‌کرد، بخدا مردم شانس دارن.

ندای درونی آرش: بخدا اگر 2درصد از چیزی که Carlo Ancelotti تو فوتبال می‌بینه رو تو ببینی ☺️ تو دفاع آخر رو گذاشته بودی مهاجم چپ ( نویسنده: برگام حاجی )

مربی: این بازی رو که باختیم اما حضرت عباسی هرکی نمی‌‌تونه اون جوری که می‌خوام تو این تیم بازی کنه جمع کنه بره، بخدا من رومو بر می‌گردونم اینور، هرکی خواست بره، ناراحت ام نمیشم. منم پیش مربی های محل آبرو دارم. (الکی مثلا)

احمدرضا: مربی، گفتید فوتباله لاتاری نیست، این چه ربطی داشت؟

مربی: منظورم اینه که نمیشه با شانس بازی رو برد، لاتاری یک چیزیه که کاملا به شانس اون شرکت کننده بستگی داره، البته باید شرایط ثبت نام اش رو تو سایت لایزرو داشته باشی ، ممکن طرف تو همون سال اول که تو لاتاری ثبت نام کرده برنده بشه و بره آمریکا. حالا ولش کن تو هم وقت گیر آوردی با این سوالات☹ بچه ها شب زود بخوابید، تا فردا راس ساعت 5 صبح تو زمین باشید.

بازیکنان: 5 صبح مربی؟

مربی: بله، 5 صبح، مگه شما کتاب باشگاه 5 صبحی ها رو نخوندید؟ ( ندای درونی مربی: لامصب اصلا خودت خوندی؟ خوبه فقط جلد کتاب رو تو اینترنت دیدی؟ ولی لامصب عجب باشگاهی داشتن!!!! )

مرتضی: نه مربی ما نخوندیم! میشه بگید که باشگاه اش کجاست؟

آرش: دیوونه باشگاه 5 صبحی ها کتابه باشگاه نیست ☺️

ندای درونی مربی: ( لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود آخه تو که نخوندی برای چی حرفشو میزنی )

مربی: کتابی در مورد وسایل لوله کشی هست.

ندای درونی مربی: چی لوله کشی چرا مزخرف میگی؟

بازیکنان: چی؟؟؟؟ لوله کشی !!!! چه ربطی داشت؟؟؟؟!!!!

مربی: ببخشید ببخشید لوله خونه نشتی میده، من یکم قاطی کردم، اشتباه شد. کتاب باشگاه 5 صبحی ها در مورد موفقیت فردی هست، که من می‌خوام دستورات و مفاهیم اون رو سرلوحه کارم قرار بدم، آره پسرا.

همه بازیکنان: باشه مربی هرچی تو بگی ما فردا سر ساعت 5 میام برای تمرین. فعلا خدافز

مربی: خدافز

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: