پایگاه خبری خانه فوتبال:

دوباره رسیدیم به یکی از آن پرسش‌های لازم که جوابی می‌طلبد روشن و آشکار! پاسخی خالی از ابهام و بسیار دور از ایهام، در هر شکل و هر قیافه‌اش! این روزها که محمود فکری کانون توجهات فوتبال ایران و قطب لیگ برتر شده است، بدون هرگونه تبانی و پشت هم‌اندازی، پای پرویز مظلومی و صمد مرفاوی هم وسط می‌آید! پای حنیف و پای آرش برهانی هم! 

مربی کیست و دستیار او کدام است؟ این نگاه بحث را خلط می‌کند و دور می‌کند و افتادن به دور و باطل چرخیدن را فراهم می‌آورد! حیف است فکری را و استقلال را در انبوه سؤال‌ها و پاسخ‌ها گرفتار کرد! باید صاف و صادق برویم سراغ اصل مطلب! دستیار کیست و دستیاری چیست؟ کدام یک در خدمت آن دیگری هست و باید که باشد! کدام داناترند؟ و کدام عملگرانه‌تر و سرد و گرم چشیده‌تر؟ 

فرهاد امروز کجاست؟ مجیدی چه کار می‌کند؟ دستیاران مجیدی اگر آبدیده‌تر می‌بودند. باز هم ناچار از انزوای ناچارانه امروزی می‌شد؟

تراکتور- منصوریان

فصل کوتاه همکاری

دوم- وارد بحث منصوریان و تراکتور نمی‌شویم که هر دو برای خودشان اصول دارند و بر پایه همین اصول کار می‌کنند! کاری که خاص است! هم توفیق دارد و هم به عدم توفیق منجر می‌شود! فقط یک نکته را یادآور می‌شویم که گفته‌اند: ...چندین چراغ دارد و بیراه می‌رود، بگذار بیفتد و بیند سزای خویش! شاعر ناصح، از ضرورت زمین خوردن و سزای خود دیدن حرف می‌زند، ولی ما می‌گوییم هم تراکتور و هم منصوریان مگر چقدر فرصت دارند و چقدر زمان؟ که باید هی ببازند؟ و هی ببازند؟ با همه ببازند و همه را بازنده کنند؟

ما- اهالی فوتبال- باید قدر خودمان را هم بدانیم! ما هم بخشی از سرمایه‌های فوتبالیم، مرتب خود را ضربه فنی نکنیم! ناک اوت شدن بس است! گوشه رینگ‌ گیر افتادن، بس است!

آبستن شکست، حامل باخت

لیگ یک در روز بعد

سوم- لیگ یک را چطور باید دید؟ پشتوانه انسانی فوتبال ایران بایدش دانست- که همین است- یا دکانی دیگر در کنار دکان‌های کوچک و بزرگی که وسیله کسب و کار و نان خوردن عده‌ای است؟ کاری که باید خودش را از همه جهات «به‌روز» کند! اما شما، اگر چنین تفکری را در دایره عمل هم دیدی، سلام ما را هم برسان! می‌دانید یعنی چه؟ یعنی اینکه کار را بر فوتبالمان، بر خودمان و به ضرر فردایمان بسیار سخت‌تر کرده‌ایم! توجه کنید:

...چشم‌انداز فوتبال از نظر نیروی انسانی- که همیشه به آن می‌بالیدیم و هنوز هم- جای نالیدن دارد نه بالیدن!

بیشتر از این نیشتر به زخمی که هم کهنه است و هم تازه نزنیم، ولی این را یقین بدانید: کار دیگری باید کرد! ره دیگری باید رفت! فوتبال را نباید به این سردرگمی و بی‌برنامگی عادت داد! در ملوان سال ٩٩، نه بهمن صالح‌نیا است و نه غفور جهانی و عزیز اسپندار و نصرت‌خان! در ملوان سال ٩٩، مازیار زارعی هست روی نیمکت حیرت‌زده از اینکه پس کجایند بچه‌های سابق تیم ملوان؟ یکی دیگر مثل نوری، مثل سیدجلال حسینی و... 

تبریز که در لیگ یک تیم ندارد، پس خیالش راحت که چرا کریم باقری، ستار همدانی، اسماعیل حلالی، سیروس دین‌محمدی و... استاداسدی ندارد! نمی‌خواهد که بدارد! 

حتی در تیم بوشهر که بچه‌هایش در استقلال تهران، سپاهان اصفهان و پورتوی پرتغال نمایندگانی دارد، دیگر نه قایدی، نه محبی می‌بینی و نه یک طارمی حتی کوچک‌تری... وقتی بازیکن‌سازانت، حامل شکست و اسباب باخت و آبستن هیچ باشند، کدام استعداد ناب بروز خواهد کرد؟! 

لیگ یک، گاهی سخت توی ذوق می‌زند! مثل هفته چهارم لیگ برتر!

تیم در مقابل تیم

ریکانی- منشا

پنجم- امروز در آبادان زننده‌های ٩ گل را خواهیم دید که فوتبالشان به این ترتیب تعریف می‌شود: ...من بازی می‌کنم، تو هم بازی کن، هر کدام بهتر بود، هرکه عاقل‌تر بود و هرکه مردانه‌تر بازی کرد، برنده بازی! 

طالب ریکانی، بچه آبادان است که فوتبال را نه ساده و نه پیچیده، بلکه فوتبال را خلاقانه بازی می‌کند! طالب از آنهاست که خودشان هم نمی‌دانند لحظه‌ای دیگر و پس از آنی که به توپ رسید، چه باید کرد و چه خواهد کرد! همه چیز حالت خودبخودی دارد و یک نوع الهام و ملهم شدن! بازی «طالب» این روزها اوج فوتبال خودبخودی یا فوتبال بی‌خودانه از خویش است! پورموسوی باید از ریکانی و بقیه، بهترین استفاده زمانی و مکانی را ببرد! 

در مقابل، هم احمد زنده‌روح و هم گادوین منشا و هم ابراهیمی و هم شخص شخیص امیر قلعه‌نویی، یک مجموعه خوب تیمی را درست کرده‌اند! تیمی که مسلماً مرتکب اشتباه هم می‌شود اما نه این اشتباه که به ترکیب خوش نقشش دست بزند! گل‌گهر، تیمی‌ترین تیم لیگ بیستم است!

منبع: خبرورزشی

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: