پایگاه خبری خانه فوتبال:

در نگاه کلی بازی باید مسیر دیگری را می‌پیمود. تیمی که در نبرد نهایی از حریف جلو می افتد. آن هم با گلی طی جریان بازی در دقایق نزدیک به پایان نیمه اول به فرمول حفظ نتیجه تا آغاز نیمه دوم روی می آورد. به حفظ توپ و گردش آن برای به صدا درآمدن سوت. ولی تیم هیجان زده به بازی هیجان زده اش ادامه داد. ادامه داد و دو ضربه پنالتی تقدیم حریف کرد. پیاپی و متفاوت. یکی با خطا و یکی با اصابت توپ به دست. دروازه بان، اولی را دفع کرد ولی ضرب برگشتی یعنی گل مساوی. دومی که توسط همان بازیکن نواخته شد را دفع نکرد و تیم مغلوب راهی رختکن شد شکست هایی با یک گل اختلاف در فینال ها با چنین قصه ای تلخ هستند.

دو ضربه پنالتی پیاپی ما را به جام جهانی 1978 برد. جایی که طی سه دیدار مرحله گروهی "سفره پنالتی ها" را برای هلند و پرو پهن کردیم.

در دیدار اول برابر هلند حسین فرکی در دقایق آغازین تا آستانه دروازه گشودن حریف برگ پی زقت، ولی توپ راهی خازج شد و سپس فاصله تیمی با رویکرد آماتوری و یک ترکیب حرفه ای عیان شد.

سه ضربه پنالتی تقدیم شده را رنسن برینگ وارد دروازه ناصر حجازی کرد، بله سه پنالتی. در بازی آخر برابر پرو چهار گل دریافت کردیم که دو گل از روی نقطه با ضربه کوبیاس از روی نقطه پنالتی بودند، بله دو پنالتی که یعنی حجازی در مجموع برابر پنج ضربه پنالتی قرار گرفت. بازی غریزی بازیکنانمان در هر دو دیدار نشان دادند آزمون بین المللی را پشت سر نگذاشته اند و به بازی از ته دل تن می دهیم. در حالی که بازیکنان تکنیکی مثل پروین و صادقی و قاسمپور در اختیار داشتیم.

می توان برابر اولسان از " var " گله کرد. می توان نق زد. ولی بپذیریم در زمینه سخت افزاری از فوتبال جهان عقب افتاده ایم و این ابزار برای فوتبال ما و بازیکنان مان بیگانه است و هنوز نوعی نمایش تلویزیونی بشمار می رود. چیزی برای تماشا کردن و شاید هیجان. بازیکنان مان هنوز غریزی بازی می کنند. بی اعتنا به تکنولوژِی که قرار است برخوردها و تماس ها را کالبد شکافی کند و کالبد شکافی هم می کند. تفاوت کلاس فوتبال ها نه فقط با استعداد بازیکنان بلکه با کیفیت برگزاری و مدیریت هم روشن می شود که در فینال آسیایی بارقه هایش را نشان داد. وقتی روی ورزش سرمایه گذاری نمی‌کنیم قیمتش را هم می پردازیم.

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: