پایگاه خبری خانه فوتبال:

اواخر آذرماه امسال بود که مرد ۵۶‌ساله‌ای به اداره پلیس تهران رفت و از ناپدید شدن ناگهانی همسر جوانش و نوزاد سه‌ماهه‌اش خبر داد.

وی در توضیح ماجرا گفت: سه ماه قبل همسرم زایمان کرد و دخترم به دنیا آمد در این مدت همسرم در خانه از نوزادمان نگهداری می‌کرد و من به محل کارم می‌رفتم. دو روز قبل مثل همیشه صبح از خانه بیرون آمدم و به محل کارم رفتم. از محل کارم هم چندین بار تلفنی با همسرم حرف زدم، اما شب که به خانه برگشتم از همسرم و فرزندم خبری نبود. ابتدا فکر کردم همسرم به خانه بستگان رفته‌است، اما وقتی از او خبری نشد نگران شدم و به دنبال آن‌ها گشتم. من در این دو روز به بیمارستان‌ها و پزشکی قانونی سر زدم، اما ردی از آن‌ها پیدا نکردم. الان نگران هستم که برای آن‌ها اتفاقی افتاده باشد و درخواست کمک دارم.

با طرح این شکایت تیمی از مأموران پلیس تهران برای پیدا کردن زن جوان و نوزاد سه‌ماهه‌اش وارد عمل شدند.

در حالی که یک هفته از ماجرای گم‌شدن گذشته‌بود به مأموران پلیس خبر رسید زن جوانی در یکی از شهرهای شمالی کشور به اداره پلیس رفته و اعلام کرده نوزاد سه‌ماهه‌اش فوت کرده‌است. زن جوان همچنین گفته بود در تهران زندگی می‌کند و نوزادش هم در تهران فوت کرده‌است، اما با جسد دختر سه‌ماهه‌اش به شمال آمده و یک هفته با جسد او زندگی کرده‌است.

بررسی مأموران پلیس نشان داد زنی که در شمال ایران به اداره پلیس مراجعه کرده همان زن گمشده‌ای است که شوهرش یک هفته قبل گم‌شدن او و نوزاد سه‌ماهه‌اش را به پلیس خبر داده‌بود. از سوی دیگر شاکی وقتی فهمید نوزادش فوت کرده‌است از همسرش به اتهام قتل شکایت کرد.

متهم وقتی در دادسرای امور جنایی تهران به اتهام قتل نوزادش پیش روی قاضی محمد تقی شعبانی بازپرس ویژ قتل قرار گرفت با انکار جرم خود ادعا کرد نوزادش در حمام از دستش سر خورده و داخل تشت آب افتاده و خفه شده است.

وی گفت: دوسال قبل با شوهرم آشنا شدم و بعد با یکدیگر ازدواج کردیم تا اینکه یکسال قبل باردار شدم و سه ماه قبل هم دخترم به دنیا آمد. من نوزادم را دوست داشتم و در این سه‌ماهه به تنهایی از او مراقبت کردم، چون که از خانواده دور بودم، اما چند روز قبل اتفاق تلخی رخ داد و نوزادم در حمام خفه شد.

وی ادامه داد: آن روز دخترم را به حمام بردم و در حال شستن او بودم که ناگهان تعادلم را از دست دادم و نوزادم از دستم سر خورد و داخل تشت آب افتاد.

شوک بزرگی به من وارد شد به طوری که لحظاتی گیج و مبهوت بودم و فقط به نوزادم نگاه می‌کردم تا اینکه متوجه شدم او نفس نمی‌کشد و فوت کرده‌است. دقایقی برای نوزادم گریه کردم و در حالی که حالم به شدت بد بود به او لباس پوشاندم و تصمیم گرفتم همراه دخترم مدتی در مکانی تنها زندگی کنم به همین دلیل ساکم را بستم و با جسد نوزادم به ترمینال شرق رفتم و خودروی دربستی کرایه کردم و به یکی از شهرهای شمالی ایران رفتم.

یک هفته در هتل با جسد دخترم زندگی کردم و در این مدت بارها تصمیم گرفتم به زندگی‌ام پایان دهم، اما نتوانستم. می‌خواستم خودم را در دریا غرق کنم و چند باری هم به داخل دریا رفتم، اما دوباره پشیمان شدم و به هتل برگشتم تا اینکه در نهایت تصمیم گرفتم به اداره پلیس بروم و واقعیت را بگویم.

وی در پایان گفت: من وابستگی عاطفی زیادی به نوزادم داشتم و الان هم از این حادثه هنوز در شوک هستم و نمی‌دانم چطور این اتفاق افتاد. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه متهم راهی زندان شد تا اینکه یک‌روز قبل شوهر وی به دادسرای امور جنایی تهران آمد و اعلام کرد همسرش را بخشیده است.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: