پایگاه خبری خانه فوتبال:

نگاهی به قهرمانی مقتدرانه ناپولی در فصل ٢٣-٢٠٢٢خدا همیشه همین اطراف خواهد بودهمیشه اشاره به مرد قهار آرژانتینی به هر بهانه‌ایی باعث مباهات و افتخار است. مردی که سیسیل و ناپل را با مهارت و نبوغ خود، غرور و افتخار بخشید. و پس از آن وارد فرهنگ عامه شهر شد.خدا همیشه همین اطراف خواهد بود

جلال و عزت، ستودن و بالیدن، فخر و اقبال با سرور و شادمانی، معجون جادویی ساخت. سِحری که به داستان‌های پریان برمی‌گردد، و با دیو و دلبران حکایت‌های کهن سر به سر می‌شود. حکایت لیلی و مجنون و رومئو و ژولیت‌های افسانه‌ایی که دورانشان سپری شده است. اعجوبه‌ایی برای تمامی دوران‌ها خاطراتی یگانه ساخت. پرعظمت و باشکوه، هرچند، هر از گاهی، شکوهی بود نامطمئن!

باور نکردنی است. کمتر شهری در سراسر جهان به این گستردگی، تحت تاثیر بازیکنی غیر وطنی قرار گرفته باشد. گره‌ایی است بازنشدنی و ابدی. تعلق خاطر و عشقی است بسان مادر به فرزند. اصلا هم اهمیتی نداشت این فرزند خلف استثنایی و بی‌همتا، کمی نااهل هم بود.

آرژانتینی بی‌رقیب بخشی از قلمرو تاریخ پادشاهی ناپل، و جنوب ایتالیا است. در بسیاری از بروشورهای توریستی به او اشاره شده است. هنوز زیارتگاه خود را در گوشه و کنار شهر دارد، شمع‌ها در این اماکن سوخته و آب شده. اشک‌های بسیاری جاری شده، و احتمالا دعاهای زیادی زمزمه شده و ارزوهای بسیاری براورده شده است، ارزوهایی که با نام او رنگ واقعیت به خود گرفته است. 

باور این است؛ "روزی روزگاری، خدا در همین حوالی زندگی می‌کرد"

xoy5cgwb

باد شمالی در جنوب می‌وزد

به گزارش ورزش سه، ناپولی، باشگاهی است که همیشه در دام خاطرات دیگو مارادونا اسیر بوده است. این بار با کسب قهرمانی، این حس وجود دارد؛ دیه گو افسانه‌ایی الهام بخش بوده و خود تدارکات این قهرمانی را داده است!، شاید تصمیم خود اوست تا پس از مرگ، مثل دورانی که این اطراف بود، همه را از اسارت رهایی بخشد. ناپل و ناپولی و همه سیسیل را.

تیمی که اینک در استادیومی بازی می‌کند که نام "او" را یدک می‌کشد، در اوج سری آ نشسته و قهرمانی اسکودتو در فصل ٢٣-٢٠٢٢ امری مسلم است. دیگر هیچکس به گرد پایشان هم نمی‌رسد.

سومین قهرمانی تاریخ تیم بعد از دوران طلایی سری آ و اولین عنوان از سال ١٩٩٠ بدون افسونگر جاودانی فوتبال. تیمی که سخت و بی‌شائبه زحمت کشید تا شاید دست خدا را بار دیگر لمس کند و بدون حضور او، سرانجام تاریخ خود را ورق بزند. تاریخی که پیش و پس از مارادونا تعریف می‌شود. 

مارادونایی که به جنوبی‌ها هویت داد، نامی به بی‌نام و نشان‌ها. این است که او را ماندگار کرد. تیرهای خود را به سوی مردم ساده و فقیر شهر زد، به قلب یکایک آنها. و برای همیشه در اعماق دل میلیون‌ها آشیانه‌ایی دائمی یافت.

و در این راه عقده‌ها و حقارت‌های تاریخی را، هر چند کوتاه، از میان برد.

این بار قلدرهای همیشگی، تورین و میلانی‌ها جشن‌های تکراری و خسته کننده خود را نخواهند داشت. بالاخره سرور و پایکوبی به پارتونوپی Partenopei همیشه محروم آمده که روزی سکونت‌گاه یونانی بود که بعدها به "ناپل"، به معنای واقعی کلمه "شهر جدید" تبدیل شد و حالا بار دیگر قهرمانی داریم جدید و نو با نامی کهن. با منش و عهدی تازه. باد خوش عطر و وسوسه کننده‌ایی در جنوب آغاز به وزیدن کرده است.

اینک همه چیز تعلق به آن‌هایی دارد که خود را ایتالیایی نمی‌دانند و بارها و بارها با گوش خود شنیده‌ام؛ با افتخار و غرور خود را نِپولیتَن Neapolitan می‌نامند.

تابستان ٢٠٢٢ و تلخی تابستان ٢٠١٨

برای هواداران ناپولی، تابستان ٢٢ پشیمانی و افسردگی و یأس دوباره‌ایی به همراه داشت. بازگشت به لیگ قهرمانان، نشان از یک فصل خوب داشت، اما "خوب" کافی نبود. از آگوست تا اکتبر ٢٠٢١، از دوران دیگو در اواخر دهه هشتاد، چشم اندازی از ارتفاعات با کمی امید در دل دیده می‌شد. آب‌های سواحل سیسیل آبی‌تر از همیشه بود، آرام و درخشان.

هوای ناپل طعم تلخ و شیرین و سرد و جوشان تابستان ٢٠١٨ را در اذهان زنده کرده بود. زمانی که یکی از بهترین تیم‌های دوران پس از مارادونا ناباورانه دست خالی ماند، از یک فصل رکورد شکن ٩١ امتیازی. در حالی که چهار بازی باقی مانده بود، ناپولی پس از گل کالیدو کولیبالی در آخرین لحظه، بانوی پیر را غرق کرد، تنها یک امتیاز با یوونتوس فاصله داشت. ناپولی با توجه به فرم مطلوب خود، آماده بود تا آنها را پشت سر بگذارد. یک هفته بعد، یوونتوس در سه دقیقه مانده به پایان از اینتر با نتیجه ٢–١ در معرض شکست بود اما در پایان ٢-٣ به پیروزی رسید. روز بعد، ناپولی در فیورنتینا دچار یک فروپاشی احساسی شد. غرق کامل، عمیق و اساسی. کارت قرمز دقیقه ششم کولیبالی. شکست ٣-٠، فاصله چهار امتیازی. 

و "رویا" دوباره مُرد.

چهار سال بعد، تیم لوسیانو اسپالتی مانند موریتزیو ساری شروعی داشت، بلندپروازانه. ٨ پیروزی متوالی. 

در ابتدای دسامبر ٢٠٢١ در صدر جدول سری آ قرار گرفتند. سپس سه شکست خانگی متوالی مقابل آتالانتا، امپولی و اسپتزیا رقم خورد. پس از کریسمس نبردهای دندان شکنی داشتند و تا اپریل در رقابت قهرمانی دست و پا می‌زدند، اما با رفتن به پیچ نهایی و مرگبار فصل، فاصله‌ها از میلان و اینتر، خارج از تحمل تیم بود. و ناپولی با هفت امتیاز فاصله از رتبه اول به خط پایان رسید.

هر دو تیم ناپولی، در فصل‌های ١٨-٢٠١٧ و ٢٢-٢٠٢١ فوتبال تماشایی عرضه می‌کردند، اما هیچ کدام موفق نشدند عنوان قهرمانی را به دست آورند و طلسم دوران طلایی ناپولی و مارادونا را بشکنند.

پیروزی در اسکودتو به چیزی فراتر از درک باشگاه تبدیل شده بود. این یک نوحه و ضجه رایج در شهر سوم ایتالیا است. طلسمی که دیه گو زمانی با ابهت هر چه تمام‌تر فرو ریخته بود بار دیگر یقه ناپل و ناپلی‌های خرافاتی را چسبیده بود، بدجوری!

گابریل دی کریسیو، وکیل، هوادار مادام‌العمر و دارنده بلیت‌های تمامی فصل در سکوهای ردیف یک باشگاه ناپل از سال ٢٠٠٦، در این باره می‌گوید:

"اگرچه در نیمه‌های فصل ١٨-٢٠١٧ در جدول پیشتاز بودیم و در یک مقطع از یووه ٦ امتیاز بیشتر داشتیم، اما اکثر هواداران هرگز فکرش را هم نمی‌کردند واقعاً بتوانیم در پایان، فصل را با پیروزی خاتمه دهیم. دائما احساس می‌کردیم بازی‌های تعیین کننده را از دست خواهیم داد. در آن سال به تماشای ١٤ یا ١٥ بازی خارج از خانه رفتم، باضافه تمامی بازی‌های خانگی. همیشه به نظر می‌رسید، تیم ما در انتظار لحظه‌ایی می‌نشیند تا بلرزد و با مخ به زمین اصابت کند. همه هواداران ناپولی می‌دانند؛ در حیاتی‌ترین لحظات محکوم به سقوط هستیم!

ما هنوز همان احساس لعنتی را در فصل گذشته داشتیم. می‌ترسیدیم در هر یک از بازی‌های بزرگی که در میلان، برگامو و رم به پیروزی رسیدیم، به شکست بی‌انجامد»

این بار ناپولی در نبردهای اشاره شده شکست نخورد. میلان، آتالانتا و لاتزیو را شکست داد و در برابر رم و یوونتوس به تساوی دست یافت.

در فصل ۱۸-۲۰۱۷، براستی بدشانس بودند: تنها سه بار در دوران سه امتیاز برای یک برد، تیمی از ۹۱ امتیازی که ناپولی در آن فصل کسب کرده بود، عبور کرده است. و این حتی بهتر از رکورد ۸۶ امتیازی ناپولی در فصل ۱۷-۲۰۱۶ بود. اما عاقبت و نتیجه مشابه بود.

قهرمانی از دست رفته بود و شک و گمان و ترس‌های همیشگی از شمالی‌ها، قوت و شدت روزافزونی گرفت.

میراث فرهنگی باشگاه و شهری که بار دیگر مانند دوران‌های دورِ پیش از سلطان، در برابر رقبای شمال احساس بد و حقارت غیر قابل توصیفی داشت.

زخمی و خونین، با اندام کبود و دردمند، و قلب و روح شکسته، ناپولی روند دردناکی را برای تجدید قوا در سال ۲۰۲۲ آغاز کرد. 

در طول تابستان، پارتنوپی‌ها یکجا خدمات و سرویس، دریس مرتنز، بهترین گلزن تاریخ تیم، لورنزو اینسینیه، کاپیتان قابل اعتماد، فابیان رویز، بازی‌ساز مستعد و دیوید اوسپینا را از دست دادند. 

حتی کولیبالی، رهبری که به تازگی قرارداد خود را تمدید کرده بود، نتوانست در برابر صدای آژیر وسوسه انگیز چلسی مقاومت کند، احتمالا با اوضاع چلسی احساس می‌کند چه خطایی نابخشودنی مرتکب شده است.

اینسینیه، مرتنس و کولیبالی جای خود را در دل‌های همه هواداران باز کرده بودند و حالا  قهرمانی در لیگ برای ناپولی غیرممکن به نظر می‌آمد. سه بازیکن از ١٠  بازیکن برتر تاریخ باشگاه و دو گلزن کشنده ناگهان ناپدید شدند.

با این اوصاف بود که ناپولی به این فصل، فصل ٢٣-٢٠٢٢ رسید .

یکی برای همه، همه برای یکی

در جولای و پیش از آغاز فصل، پرزیدنت آرلیو دی لورانتیس در برابر پیشنهادات وسوسه کننده سرمایه گذاران آمریکایی مقاومت کرد. دوران کووید و فوتبال بدون لیگ قهرمانان و عدم فروش بلیت در ان دوران را به جان خرید و اعلام کرد همچنان از کار خود لذت می‌برد و ناپولی را در معرض فروش قرار نخواهد داد.

دو لورانتیس تصمیم گرفت پروژه خود را بازسازی کند. اجازه خروج برخی بازیکنان محبوب را صادر کرد تا هزینه‌ها را کاهش دهد ولی در عین حال تیم را مبارزه جو و طالب رقابت و مبارزه نگه داشت. ظرف چند ماه، حقوق و دستمزد‌ها تقریباً یک سوم کاهش یافت. با این تصمیمات روزهای خوب دوباره نوید بازگشت می‌داد. نمایش‌های نشاط‌آور، نتایج مثبت و یک بازی حماسی ناپولی و میلان که خاطرات رویارویی اواخر دهه ٨٠ بین ال دیگو و بزرگان هلندی روسونری را تداعی می‌کرد.

فرانچسکو مودوگنو از اسکای ایتالیا می‌گوید: "آن‌ها در بازار نقل و انتقالات عالی عمل کردند"

زیرکی کریستیانو جونتولی و واحدهای مختلف او، چشمان تیزی برای کشف استعدادهای خوب و جوان با قیمت مناسب دارند. و ناپولی در پنجره نقل و انتقالات حقیقتا گل کاشت.

خویچا کواراتسخلیا، ملی‌پوش گرجستانی از دینامو باتومی فقط با ١٠ میلیون یورو آمده، ماتیاس اولیورا از ختافه، کیم مین جائه از فنرباغچه و جاکومو راسپادوری از ساسولو. به این جمع امیر رحمانی، ستانیسلاو لوبوتکا و زامبا انگیوسا را هم اضافه کنید.

تمامی کسانی که وارد شدند فرهنگ و گذشته ورزشی یکسانی نداشتند، متفاوت بودند، اما با روحیات جنگاوری یکسان. و آماده رزم. 

ذهنیت جدیدی وارد تار و پود تیم شد. ارمغان یکایک آن‌ها تصورات و رویای پیروزی بود و این جایگزین تصورات پوسیده بازیگرانی شد که مدت‌های طولانی در آنجا حضور داشتند. باخت را می‌پذیرفتند و تن به سرنوشت می‌دادند.

کواراتسلیا در لیگ قهرمانان نمونه خوبی است. در بزرگ‌ترین بازی دوران نوپایی و رشد خود، این بازیکن ٢١ ساله بارها و بارها ترنت الکساندر-آرنولد و لیورپول را آزار داد. با فیزیک و توانایی و قوه ذهنی. در ان شب لیورپول نایب قهرمان ٢٠٢٢ لیگ قهرمانان، ١-٤ در ناپل در هم شکست. 

به عنوان تیم و یک واحد، ناپولی با ٢٧ بازیکن از ١٨ ملیت مختلف در سری آ غیرقابل توقف باقی ماند. یکی برای همه و همه برای یکی جلای دو باره‌ایی در سیستم تیم یافت.

پس از ١١ برد متوالی در لیگ ناپولی وارد تعطیلات اجباری جام جهانی شد، ١٥ برد از ١٣ بازی. این رکورد تقریباً عالی باعث شد تا آنها ٨ امتیاز از میلان رده دومی جلو بیفتند، در حالی که ٥ پیروزی در ٥ بازی در لیگ قهرمانان باعث شد تا سفر آنها به آنفیلد و شکست ٠-٢، بی‌اهمیت جلوه کند.

قمار دی لورنتیس جواب داد. موفقیت مالی در بانک و موفقیت در میدان. کار بسیار عالی و غیر متعارف او در طول نزدیک به دو دهه را نمی‌توان دست کم گرفت.

پس از ورشکستگی و سقوط به سری C در سال ٢٠٠٤، ناپولی در سال ٢٠٠٧ به سری آ صعود کرد و پس از ان هرگز به عقب نگاه نکرده است. زمانی که راه خود را با والتر ماتزاری که آنها را به لیگ قهرمانان بازگردانده بود جدا کردند، رافا بنیتز را به خدمت گرفتند. او به تازگی با چلسی قهرمان لیگ اروپا شده بود و معروفیت او به ناپولی اجازه داد تا خوزه کالیخون، گونزالو هیگواین و رائول آلبیول را از رئال مادرید به خدمت بگیرد، چیزی که قبلاً هیچکس ندیده بود. سپس "ساری" به عنوان فردی ناشناخته وارد شد اما سه سال فراموش نشدنی را در باشگاه گذراند.

به نظر می‌رسید دوران نه چندان خوبی به دنبال جدایی ساری در سال ٢٠١٨ در انتظار است، اما دی لورنتیس با انتصاب کارلو آنچلوتی، قهرمان چندگانه لیگ قهرمانان، کودتای دیگری انجام داد. زمانی که جانشین او، جنارو گتوزو، نتوانست ناپولی را به صحنه اروپا بازگرداند، با مذاکره با حداقل ١٠ مربی، از جمله ماسیمیلیانو آلگری، که در آن زمان در یوونتوس حضور داشت، خیلی غیرمنتظره اسپالتی را انتخاب کرد که دو سالی را بدون فوتبال گذرانده بود. این حرکت قطعا نتیجه داد. آس دیگری رو کرد که حکم بازان از یاد برده بودند.

در طول ١٨ سال گذشته، ناپولی حساب و کتاب‌های خود را مرتب و پاکیزه نگه داشته، ساده بباز نبوده، رقیب قدری مانده، و چهار جام داخلی را درو کرده است و ٨ بار در میان ٣ تیم اول جای گرفته و در این فصل برای سیزدهمین دوره متوالی در رقابت‌های فوتبال اروپا حضور به هم رسانده است. طولانی‌ترین حضور ثابت در بین باشگاه‌های ایتالیایی.

اگر مدیریت با فضیلت دی لورانتیس  و نتایج به دست آمده را در نظر بگیرید، مالک باشگاه بیش از آنچه از هوادران دریافت می‌کند، سزاوار اعتبار است. اگرچه در رسانه‌ها بیشتر به نظر می‌رسد، دی لورنتیس به اعتبارهای مالی علاقه‌مند است. قبل از هرچیز سرمایه‌گذار است، و ذکر و خیرش در این راستا کار می‌کند، مثل تمامی سرمایه گذاران!

از اتخاذ تصمیماتی که هواداران را دلخور می‌کند باکی ندارد. همیشه در خبرها طرفداران شاکی را می‌بینیم، همگی معتقدند؛ خوش آمدنی و دوست داشتنی نیست اما در عین حال آگاه است، می‌داند چه می‌کند، سوار بازی است.

تجارت خانوادگی رئیس کل ناپولی، سینما است. ظاهر امر نشان می‌دهد او تهیه کننده فیلمی است با عنوان "سبقت و فاصله"، موفقیت و پیروزی ناپولی در این فصل با اختلاف بسیار زیاد با شمالی‌ها مدیون دی لورانتیس هم هست. جونتولی فیلمنامه را در هماهنگی با دی لورنتیس نوشت و آن را به اسپالتی سپرد، و کارگردان تیم هر ذره انرژی بازیگرانش را به بهترین شکل ممکنه بیرون کشید و ناپولی با قدرت و اقتدار هر چه تمام‌تر با فوتبالی هجومی به قهرمانی رسید.

جووردانو از کوریره دلا اسپورت، در باره فوتبال سراسر حمله‌ ناپولی می‌گوید:

«تماشای آنها در فصل گذشته بسیار سرگرم کننده بود، اما در این فصل به سطح متفاوتی رسیده‌اند، حملات و هجوم تیم در لحظاتی نفس‌گیر است»

داریو مارکولین، هافبک سابق ناپولی و کارشناس فعلی DAZN ایتالیا، معتقد است:

«آنها بسیار مستقیم‌تر شده‌اند. وینگرها/مهاجمین چپ و راست بیشتر به داخل زمین هجوم‌ می‌آوردند. اینسینیه از داخل به شکل مورب به سمت پیوتر زیلینسکی و لوبوتکا می‌آمد. حالا کواراتسخلیا توپ را دریافت می‌کند و به تنهایی و مستقیم به قلب مدافعین می‌زند.

این پیشرفت‌ها برای طرفداران نیز واضح و روشن است. آندره آ پاپالاردو، هوادار دو آتشه ناپولی، لبخند می‌زند؛

«اسپالتی خیلی تغییر ایجاد کرده و تقریبا همه ضعف‌های ما را بهبود بخشیده. سال گذشته تمرکز ما فقط بر روی نخوردن گل بود. در این فصل، مدافعان کناری ما در زمین پرواز می‌کنند و دائما در بازی شرکت دارند. با در اختیار گرفتن بازیکنان مصمم و قوی‌تر، سرمربی ما درس خود را آموخت»

در این فصل، ناپولی، زیبایی را با کارایی، و کیفیت را با سادگی ترکیب کرد.

«جشن پیروزی در استادیوم دیگو آرماندو مارادونا»

طرفدارانی که مدت هاست رنج کشیده اند و بارها و بارها سرشکسته و‌مغموم به خانه ها بازگشتند در این فصل امیدوار ماندند.

اینک همگی، به کوری چشم شمالی ها خود را برای جشن بزرگ پایانی آماده می کنند.

با این حال، یک پارادوکس در دل این داستان وجود دارد. هر اتفاق خوشی برای ناپولی روی دهد همیشه از منظر دیگو مارادونا و آخرین عنوان قهرمانی این باشگاه در بیش از سه دهه پیش، دیده و سنجیده می شود. قهرمانی در لیگ و کسب اسکودتو، دو سال و نیم پس از مرگ او از این قاعده مستثنی نیست، به خصوص که ناپولی خانه خود را نیز به نام او مزین کرده است: 

ورزشگاه دیگو آرماندو مارادونا.

افسانه ای که هواداران بیست و سی ساله را هم وادار می کند تا تمام بدن خود را با خالکوبی های چهره او بپوشانند، حتی اگر هرگز بازی زنده او را ندیده باشند. حالا قهرمانی در این استادیوم معنای دیگری دارد. مزه و طعمی دیگر. نفس آن. جو و فضای ان. خانه واقعاً به زیبایی تغییر کرده است. این ورزشگاه متعلق به اوست. هفت سال حضور او در ناپولی برای همه طرفداران داخلی و خارجی تیم، وسواس و اعتلای منحصربه‌فردی ایجاد کرد، و با درگذشت او میراث متفاوتی به جا گذاشته. میراث دیگو لذتی است ابدی.

و اختصاص دادن استادیوم سن پائولو به نام او، همه چیز را بگونه ایی متحول کرد. انگار "خدا بار دیگر همین حوالی است"

مارادونا برای همیشه خدای ناپل خواهد بود، اما بعد از سالیان طولانی گروه دیگری و نه به تنهایی بسان او، داستان جدیدی نوشته اند. پیمان و عهدی جدید.

یادمان باشد، این فقط یک قهرمانی دو باره در فصل هایی که پیاپی و با سرعت می آیند و مثل باد می روند، نیست. این عنوانی است که ناپولی بیش از هرچیز به آن نیاز داشت؛ رهایی از روایت افسانه ایی و باورنکردنی مارادونا.

فرشته نجاتی بود که آمد، رویاها را حقیقت بخشید و رفت. و چه زود هم رفت!

حتم دارم با قهرمانی ناپولی، مرد کوچک اندام و قوی هیکل آرژانتینی با خنده گشاده همیشگی که تمامی صورت او را در برگرفته، دست های خود را به سوی استادیوم خودش دراز کرده تا اسکودتو را لمس کند، دست تمامی بازیکنان را، هواداران را، همه دوستدارانش ر، اب های لاجوردی خلیج ناپل را، دریای ترینیان و صخره های آن، بازوی دریای مدیترانه را.

اینبار خدای فوتبال برای همیشه خواهد رفت. همه را بدست خدای زمین و اسمان سپرده است، و حالا ما می مانیم و برگه های طلایی که در تاریخ فوتبال برای نسل ها بجا گذارده است.

و مجسمه ایی با پای چپ طلایی که با توپ تا ابد فقط به سوی جلو می راند.

«تبریک میگم بچه ها، تبریک به ناپل و همه سیسیل. دیگر نوبت شماست، سرها را بالا نگاه دارید و هرگز تن به سرنوشت ندهید. ورزشگاه من در انتظار افتخارات بیشتری است»

….

تقدیم به حمید که اگر بود لبخند می زد و از قهرمانی ناپولی در پوست نمی گنجید، مثل همیشه ها.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: