پایگاه خبری خانه فوتبال:

 قتل وحشتناک همه را شوکه کرد.قتل مقوله ترسناک و عجیبی است.قتل آدمی را نابود و خانواده ایی را عزادار میکند.قتل جنبه های مختلفی دارد.قتل هر روز در عین ناباوری بیشتر می شود

ماجرای مرگ هم کلاسی

​همشهری: یک پسر دانش‌آموز در راه مدرسه به خانه با وارد آوردن ضربه‌های محکم به سینه همکلاسی خود او را به قتل رساند.
حادثه تلخی در روستای زرتوجی شهرستان میناب در استان هرمزگان رخ داده است. ۲ نوجوان مدرسه‌ای با هم درگیر شدند که در جریان این درگیری یکی از آنها به نام محمدامین که ۱۴ساله بود جانش را از دست داد.
به‌ دنبال این حادثه، رسانه‌ها به نقل از یکی از اهالی این روستا نوشتند: دانش‌آموزان مدرسه باقرالعلوم روستای زرتوجی به‌دلیل تعمیرات مدرسه، در حسینیه روستا کلاس‌هایشان را برگزار می‌کنند که روز حادثه یکی از دانش‌آموزان برای نشان دادن هنر رزمی خود به سینه «محمد امین» ضرباتی را وارد می‌کند که این ضربات باعث ایست تنفسی و قلبی محمد امین می‌شود و تلاش کادر مدرسه برای نجات جان وی ناکام می‌ماند.
اما پس از انتشار این خبر روابط‌عمومی اداره کل آموزش‌وپرورش هرمزگان اعلام کرد: مرگ دانش‌آموز مینابی در مدرسه صحت ندارد و حادثه منجر به مرگ، در مسیر مدرسه به خانه رخ داده است. 

قتل پسر عاشق در پارک

رسیدگی به این پرونده از سال ۱۳۹۹ و با گزارش درگیری خونینی در یکی از پارک‌های جنوب تهران آغاز شد. ماموران با حضور در محل متوجه شدند در این درگیری دو پسر جوان به‌شدت زخمی شده‌اند. یکی از آنها به نام رامین به بیمارستان انتقال یافت که بر اثر شدت جراحات جان باخت.

قتل در پارک های جنوب تهران

در ادامه تحقیقات مشخص شد دختر جوان زمان درگیری در محل حضور داشته که او تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: «من و رامین به هم علاقه‌مند بودیم و می‌خواستیم ازدواج کنیم. روز حادثه در پارک قرار گذاشته بودیم تا درباره آینده‌مان صحبت کنیم. رامین قصد داشت با تلفن همراهش صحبت کند که پسر جوانی به او نزدیک شد، قصد سرقت گوشی را داشت که با هم درگیر شدند. در این درگیری پسر جوان چند ضربه به رامین زد و گریخت.»

ماموران با ردیابی‌های پلیسی، پسر جوان به نام فرامرز را دستگیر کردند که او منکر قتل شد و گفت: «من رامین را زخمی نکردم. او با چاقو مرا زخمی کرد به طوری که توان درگیری با او را نداشتم. نمی‌دانم چه کسی او را کشته است.»

پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده اولیای دم درخواست قصاص کردند.

در ادامه متهم دوباره منکر قتل شد و گفت: «روز حادثه با دیدن دختر و پسر جوان در پارک سمت آنها رفته و نسبت‌شان را پرسیدم. پسر جوان عصبانی شد و به من حمله کرد. با چاقویی که همراهش بود، چند ضربه به من زد. از شدت خونریزی روی زمین افتادم و نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. تصور می‌کنم او خودزنی کرده باشد.»

اظهارات متهم به قتل

رئیس دادگاه: دختر جوان عنوان کرده تو قصد زورگیری داشتی.

متهم: من گفته‌های شاهد را قبول ندارم و سرقتی در کار نیست.

رئیس دادگاه: ضرباتی که به متوفی وارد شده، عمیق بوده در حالی که عمق ضربات خودزنی زیاد نیست.

متهم: احتمال می‌دهم متوجه رفتارش نبوده است.

پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

قتل دختر کوچک با تفنگ پدر

دختر 12 ساله جیرفتی به ضرب گلوله پدر سابقه دار خود به قتل رسید.

قتل

نازنین فاطمه رئیسی نام دختر جیرفتی است که به دست پدرش به قتل رسید.قتل نازنین فاطمه رئیسی 11 بهمن امسال در روستای حاجی آباد جیرفت رخ داد.بعد از اینکه پدر نازنین فاطمه رئیسی او را به قتل رساند، پا به فرار گذاشت با تلاش ماموران انتظامی و قضایی فورا دستگیر شد.مادر نازنین فاطمه رئیسی ادعا می کند اختلافاتی که با همسرش داشته منجر به قتل دخترش شده است.در حال حاضر رسیدگی به پرونده قتل نازنین فاطمه رئیسی در جریان قضایی قرار دارد.

آفتاب روز 11 بهمن تازه غروب کرده بود که صدای فریادهای مادر نازنین فاطمه در کوچه پس کوچه های روستای حاجی آباد جیرفت پیچید.

پدر نازنین فاطمه در حالی که اسلحه ای به دست داشت از خانه بیرون دوید و پا به فرار گذاشت. بعد از آن همسایه ها جسد غرق در خون دخترک 12 ساله را در خانه شان دیدند و رسیدگی به موضوع در جریان کار پلیسی و قضایی قرار گرفت و پدر نازنین فاطمه دستگیر شد.

جزئیات قتل نازنین فاطمه رئیسی

مادر نازنین فاطمه 12 ساله در گفتگو با خبرنگار رکنا،در مورد جزئیات این حادثه گفت:«حدود 20 سال است که با پدر نازنین فاطمه ازدواج کرده ام و در این مدت بارها من را کتک زد و حتی یک بار خانه مان را آتش کشید.شوهرم سوابق کیفری متعدد دارد و بار آخر با قید وثیقه آزاد شد.او در روستایی دیگر زنی را به عقد موقت خود در آورده بود و همین رفتارها و بداخلاقی هایش باعث می شد که هیچ وقت زندگی آرامی نداشته باشیم. وقتی زندگی او با آن خانم در روستای دیگر شروع شد گاهی یک ماه یک بار هم به ما سر نمی زد.بار آخر که به خانه آمد با من بحثش شد و روی من اسلحه کشید و تهدیدم کرد.نازنین فاطمه خیلی ترسید و پلیس را خبر کرد.بعد از آن همسرم بارها دخترم را تهدید به قتل کرد اما من با اینکه بارها از او کتک خورده بودم، باور نمی کردم که او سر دختر خودش چنین بلایی بیاورد.»

مادر نازنین فاطمه در ادامه در مورد شب حادثه گفت:«من در مزرعه پیاز کارگری می کردم و آن شب تازه از سر کار آمده بودم و وقتی می خواستم در خانه را ببندم، شوهرم در را هل داد و وارد خانه شد.من و دو پسر 11 و 6 ساله ام از ترس از خانه فرار کردیم چون شوهرم اسلحه همراه داشت و فکر می کردم می خواهد من را بکشد.من در کوچه می دویدم و فریاد می زدم که ناگهان صدای شلیک آمد و بعد از آن شوهرم از خانه فرار کرد.نازنین فاطمه جلوی تلویزیون خوابش برده بود و شوهرم در همان حال به دخترم شلیک کرده و پا به فرار گذاشته بود.»

نگذارید خون نازنین فاطمه رئیسی پایمال شود

مادر نازنین فاطمه که داغدار از دست دادن یگانه دختر خودش است در میان هق هق و گریه های خود می گوید:«فکر شوهرم مسموم بود.از زمانی که نازنین فاطمه کمی بزرگ شد به او خیلی سخت می گرفت و می گفت اصلا نباید از خانه بیرون بروی.او حتی قبلا به خاطر طرز فکرش، به خواهر خودش هم چاقو زده بود.من به خاطر بدرفتاری های شوهرم بارها تصمیم به طلاق گرفتم.اما هر بار به خانه پدر و مادرم می رفتم آنها می گفتند به خانه ات برگرد چون از شوهرم می ترسیدند. می گفتند شوهرت شر به پا می کند و خواهر و برادرهایت را می کشد.

شوهرم بارها من را به شدت کتک زد اما من هیچ وقت نتوانستم از او شکایت قانونی کنم.حالا که فرزندم را از من گرفته و چنین جنایتی رقم زده، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم و به مسئولین قوه قضائیه التماس می کنم که نگذارید خون دخترم پایمال شود. شوهر من یک فرد خلافکار و شرور و سابقه دار است. او ما را تهدید کرده و گفته اگر آزاد شود از ما هم انتقام می گیرد.»

مادر نازنین فاطمه خطاب به آقای اژه ای، رئیس قوه قضائیه درخواست کرد به پرونده دخترش نگاه ویژه داشته باشند.

قاتل مورد مصاحبه روانشناختی و آزمون های روانی قرار گیرد

عطا الله محمدی، دکتر روانشناس در گفت و گو با «رکنا» پیرو خبری حاکی از قتل یک دختر12 ساله به دست پدرش در روستای حاجی آباد جیرفت گفت: «اصولا شخصیت فرد در این اتفاقات مورد بررسی قرار نگرفته است و باید مورد مصاحبه روانشناختی و آزمون های روانی قرار بگیرد  تا وی تجزیه و تحلیل روانشناختی شود.»

وی در پایان بیان کرد: در این پرونده  احتیاج به بررسی شخص دارد؛ ممکن است اختلال شخصیت ضد اجتماعی داشته باشد به این معنا که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و در نتیجه ی آن پرخاشگرو ضد اجتماعی باشد یا تعدد زوجات و اعتیاد به مصرف مواد دارد و به هیچ قانونی پایبند نیست؛ در مواردی شاید جنون نیز داشته باشد.  

قتل تلخ خواهر ناتنی

همشهری/ تحقیقات در پرونده قتل دختری جوان در پایتخت پس از گذشت 2ماه منجر به دستگیری خواهر و برادر ناتنی او شد. آنها اعتراف کردند که به‌خاطر کینه قدیمی که از خواهرشان داشتند دست به انتقام‌جویی مرگبار زدند.

شامگاه هفدهم بهمن سال گذشته، به قاضی محمدرضا صاحب‌جمعی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که دختری جوان در آپارتمانش به قتل رسیده است. مقتول دختری 34ساله بود که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده و روی گردن او آثار سوختگی با اسید نیز مشهود بود.

بررسی‌ها حکایت از این داشت که دختر جوان تنها زندگی می‌کرد و به تازگی با پسری نامزد کرده بود. نامزد وی، کسی بود که نخستین‌بار با جسد مواجه شده و پلیس را خبر کرده بود. او در تحقیقات گفت: با بهاره (مقتول) در دانشگاه آشنا شدم و حدود 5سال قبل به خواستگاری‌اش رفتم و با هم نامزد شدیم. او تنها زندگی می‌کرد و چند روز قبل با من تماس گرفت و گفت: شخصی زنگ در آپارتمانش را زده اما وقتی از پشت چشمی بیرون را دیده، هیچ‌کس پشت در نبوده و همین باعث ترس او شده بود.

پسر جوان ادامه داد: وقتی بهاره این موضوع را به من گفت، تأکید کردم شب‌ها علاوه بر در، حفاظ در را هم قفل کند. او هم این کار را انجام داد تا اینکه 3روز بعد مادرش با من تماس گرفت و درحالی‌که نگران بود گفت هرچه به بهاره زنگ می‌زند موبایلش خاموش است. فکر می‌کرد بهاره پیش من است اما وقتی شنید من هم از او بی‌خبرم نگرانی‌اش بیشتر شد. گفتم فورا به خانه‌اش می‌روم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است. با کلیدی که داشتم وارد خانه بهاره شده و با دیدن پیکر بی‌جان او شوکه شدم و پلیس را خبر کردم.

ردپای آشنا 

تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای کشف راز قتل دختر جوان ادامه یافت.  همه شواهد از این حکایت داشت که جنایت از سوی فردی آشنا که به راحتی وارد خانه او شده، صورت گرفته و در این شرایط تحقیقات روی آشنایان مقتول متمرکز شد. کارآگاهان در ادامه متوجه شدند که خواهر و برادر ناتنی مقتول در شب جنایت در نزدیکی آپارتمان او مشاهده شده بودند.

حال آنکه آنها به‌دلیل اختلافات خانوادگی سال‌ها قبل قطع رابطه کرده بودند و در این مدت هرگز همدیگر را ملاقات نکرده بودند. همین کافی بود تا خواهر ناتنی بهاره (مقتول) بازداشت شود. او اگرچه منکر هرگونه ارتباطی با خواهرش بود  اما تیم جنایی گفته‌های او را باور نداشت و مشخص بود که حقیقت را کتمان می‌کند. به همین دلیل بازداشت شد و بازجویی از او ادامه داشت تا اینکه وی سکوت خود را شکست و اسرار قتل خواهر ناتنی‌اش را فاش کرد.

کینه قدیمی

زن بازداشت شده می‌گفت خودش طراح نقشه جنایت بوده و برادرش اجرا‌کننده آن؛ اما آنها قصدشان قتل نبوده و فقط می‌خواستند به بهاره آسیب بزنند و او را دچار نقص عضو کنند.

این زن توضیح داد: من و برادرم از دوران کودکی نسبت به بهاره که خواهر ناتنی مان بود کینه به دل داشتیم. حضور او در زندگی مان باعث شده بود همه و حتی پدرم هوای او را داشته و به او توجه کرده و ما را فراموش کنند. او همیشه شیطنت می‌کرد اما این من و برادرم بودیم که به جای او کتک می‌خوردیم. همیشه تحقیر می‌شدیم و بهاره به‌عنوان بهترین بچه خانواده تشویق می‌شد.

متهم گفت: سال‌ها این تحقیرها و بی‌توجهی‌ها نسبت به من و برادرم وجود داشت و ما با بی‌مهری و بی‌توجهی بزرگ شدیم. پدرم حتی از نظر مالی هم بیشتر هوای بهاره را داشت. او پول داشت، ماشین داشت، خانه داشت و همه اینها را با کمک پدرم به‌دست آورده بود؛ درحالی‌که من و برادرم چیزی نداشتیم و به جایی نرسیدیم. زن جوان ادامه داد: از 5سال قبل که بهاره در دانشگاه قبول شد، تنها زندگی می‌کرد. دیگر نه او را دیدیم و نه حتی تلفنی حرف می‌زدیم تا  اینکه چند روز قبل از حادثه که با برادرم صحبت می کردم، گفتم بهتر است حالا که شرایط زندگی خواهرمان خوب شده، انتقام این سال‌ها را از او بگیریم. قرارمان این بود که به وی آسیب برسانیم، کشتن در کارمان نبود.

ابتدا قرار بود ماشینش را به آتش بکشیم اما شرایط این نقشه مهیا نشد؛ چون خواهرم معمولا ماشینش را در پارکینگ می‌گذاشت. بی‌خیال این نقشه شدیم و رفتیم سراغ سناریوی بعدی. تصمیم گرفتیم به او آسیب بزنیم، به‌طوری که مصدوم و خانه نشین شود اما ماجرا به شکل دیگری رقم خورد و ناخواسته به قتل خواهرم منجر شد. چند شب قبل و براساس نقشه مان اسید خریدم تا به روی او بریزیم. بعد به او زنگ زدم و گفتم حالم خوب نیست و می‌خواهم به خانه‌اش بروم تا با یکدیگر صحبت کنیم. شب حادثه در خانه‌اش بودم و بطری اسید در دستم بود و آن را روی میز گذاشتم و به دروغ به او گفتم که داخلش آب است.

از سوی دیگر در آپارتمان را برای برادرم باز گذاشتم و او هم وارد شد. برادرم صورتش را با پارچه پوشانده بود. در حال صحبت با خواهرم بودم تا سرش گرم شود و برادرم از پشت‌سر به او حمله کند. وقتی برادرم وارد شد، بهاره او را ندید و من از او خواستم یک لیوان برایم آب بیاورد. همان موقع برادرم پشت سر او حرکت کرد و وارد آشپزخانه شد. خواهرم با دیدن او ترسید و فریاد زد تو کی هستی که همان لحظه پارچه‌ای که روی صورت برادرم بود افتاد. جدال بین آن دو آغاز شد و برادرم با برداشتن چاقویی از آشپزخانه چند ضربه به او زد.

بعد پایش به میزی خورد که ظرف اسید روی آن بود. کمی اسید هم روی گردن بهاره پاشید. بخار اسید باعث شد حال برادرم بد شود که سریع او را از خانه خارج کردم و به درمانگاه بردم. البته قبل از رفتن لباس‌های خون آلود او را عوض کرده و به همراه چاقو داخل سطل زباله انداختم. بعد از قتل هم به خانه‌ام رفتم و برادرم به محل زندگی اش در شمال کشور. چرا که همراه همسر و فرزندش در آنجا زندگی می‌کرد.

در این مدت راز این قتل در سینه من و برادرم پنهان بود تا اینکه لو رفتیم.با اعتراف این زن، برادر وی بازداشت شد و درباره جزئیات شب حادثه گفت: آن شب چهره‌ام را پوشانده بودم اما هنگام کشمکش با خواهرم، صورتم مشخص شد و از ترسم ناچار شدم به او چاقو بزنم. ما قصد قتل نداشتیم و قصدمان این بود به‌خاطر کینه قدیمی رویش اسید بپاشیم و انتقام بگیریم اما ناخواسته جانش را گرفتم. براساس این گزارش، برادر ناتنی مقتول به اتهام مباشرت در قتل عمدی و خواهر او به اتهام معاونت در قتل از سوی بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران بازداشت شده و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.

قتل همسر با همدستی نگهبان 

به‌دنبال گزارش مرگ مشکوک شاهین؛ تحقیقات تیم جنایی آغاز شد. در بررسی‌های اولیه مشخص شد که سه روز قبل مرد جوان که از ناحیه سر مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شده اما با وجود تلاش کادر درمان تسلیم مرگ شده است.
بررسی‌های اولیه متخصصان پزشکی قانونی حکایت از آن داشت که اصابت جسمی سنگین مانند میله آهنی به سر، مرگ او را رقم زده است.

نخستین سناریو

در تحقیقات اولیه، همسر شاهین مدعی شد: من و همسرم نگهبان شرکتی در شمال تهران هستیم. شب حادثه همسرم در اتاق سرایداری شرکت خوابیده بود و من و دو دخترم در ساختمان محل زندگی‌مان بودیم که صدای فریادهای شاهین را شنیدم. شاهین فریاد می‌زد: دزد، دزد، آنها را بگیرید.

پریسا، همسر شاهین ادامه داد: فوراً خودم را به اتاق سرایداری رساندم و با بدن نیمه جان همسرم در حالی که از ناحیه سر مصدوم شده بود مواجه شدم. با اورژانس تماس گرفته و شاهین را به بیمارستان رساندیم اما او فوت کرد. به نظر می‌رسید همسرم متوجه ورود سارقان به ساختمان شده بود و قصد مقابله با آنها را داشت اما سارقان برای فرار با میله آهنی به سر او زده بودند.

سارقان خیالی

با اظهارات زن جوان، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربین‌های مداربسته ساختمان شرکت پرداختند، اما ورود و خروج هیچ فردی به ساختمان در آن ساعت مشاهده نشد و این موضوع نشان می‌داد که اظهارات پریسا واقعی نیست.

از سویی بررسی‌ها نشان می‌داد که زن جوان با دو نگهبان دیگر ساختمان در ارتباط بوده و همین موضوع احتمال دست داشتن پریسا و دو نگهبان ساختمان در این جنایت را مطرح کرد. به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت، زن جوان و دو نگهبان ساختمان بازداشت شدند.

این‌بار زن جوان سناریوی دیگری را مطرح کرد و گفت: به غیر از همسرم، دو مرد دیگر به نام‌های بابک و کاوه، نگهبانان ساختمان هستند. بابک نگهبان شیفت صبح بود و کاوه نگهبان شیفت شب ساختمان بود. همکاری ما با کاوه و بابک باعث شد که با آنها درددل کنم. بابک وقتی از بداخلاقی‌های همسرم با خبر شد، برای اینکه مرا از دست او نجات دهد، دست به قتل شاهین زد.

کاوه نیز در تحقیقات اظهارات زن جوان را تأیید کرد؛ اما بابک منکر جنایت شده و مدعی شد که از این ماجرا بی‌خبر بوده و قتلی مرتکب نشده است.

تحقیقات در رابطه با این جنایت ادامه داشت تا اینکه با گذشت ۸ ماه از جنایت، پریسا لب به اعتراف گشود و راز قتل همسرش را برملا کرد: در تمام این مدت دروغ گفتم و بابک بی‌گناه بازداشت شده است. او هیچ نقشی در این جنایت ندارد و من طبق آموزش‌هایی که کاوه داده بود چنین سناریوهایی را مطرح کردم.

او ادامه داد: ۱۸ سال قبل با شاهین ازدواج کردم و از او صاحب دو دختر شدم، اما شاهین آدم خوش‌اخلاقی نبود و مدام مرا اذیت می‌کرد. یکی از بزرگترین ایرادهای شاهین این بود که برای هر کسی درددل می‌کرد و دوست و آشنا از صفر تا صد زندگی ما با خبر بودند. این خود شاهین بود که به کاوه و بابک از زندگی خصوصی‌مان گفته بود و خودش را از چشم من و بچه‌هایش انداخته بود.

نقشه قتل

پریسا گفت: همه اطرافیان از تمام جزئیات زندگی من و شوهرم خبر داشتند و از این موضوع حس بدی داشتم به همین دلیل تصمیم به جدایی گرفتم اما شاهین طلاقم نمی‌داد. در این میان ارتباطم با کاوه روز به روز بیشتر می‌شد. او همسرش را به تازگی طلاق داده بود و به من ابراز علاقه می‌کرد بعد از مدتی کاوه فکر قتل همسرم را به ذهنم انداخت.

با نقشه‌ای که کاوه طراحی کرده بود، شب حادثه شوهرم را به تنهایی با میله آهنی به قتل رساندم. سناریوی حضور سارقان در شرکت و قتل شاهین توسط آنها را هم کاوه به من یاد داده بود. حتی کاوه به من گفته بود که با بابک رابطه نزدیک‌تری برقرار کنم و اگر پلیس اظهارات مرا بابت قتل از سوی سارقان قبول نکرد، بگویم او شوهرم را کشته و خودش هم اظهارات مرا تأیید می‌کند تا از اتهام قتل رهایی یابیم. در این مدت، وقتی در بازداشتگاه بودم، عذاب وجدان لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد با خودم گفتم چطور وجدانم راضی می‌شود یک بی‌گناه به جای من اعدام شود. درنهایت هم عذاب وجدان باعث شد تا راز قتل را برملا کنم.

با اعترافات زن جوان، او به اتهام مباشرت در قتل و کاوه به اتهام معاونت در قتل درحالی بازداشت شدند که پدر و مادر شاهین خواهان قصاص عروسشان شده‌اند. بدین ترتیب بابک آزاد شده و دو متهم نیز برای ادامه تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شدند.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: