قتل | حوادث قتل

قتل خونین هولناک در زابل | زن جوان در جشن عروسی دخترش شوهرش را کشت

کد خبر : 45621

فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان از دستگیری زنی که در پایان مراسم عروسی دخترش، شوهر خود را به قتل رسانده بود، توسط کارآگاهان پلیس در شهرستان زابل خبر داد.

قتل دلخراش همه را شوکه کرد.قتل مقوله ترسناک و عجیبی است.قتل آدمی را نابود و خانواده ایی را عزادار میکند.قتل جنبه های مختلفی دارد.قتل هر روز در عین ناباوری بیشتر می شود.

سردار دوستعلی جلیلیان اظهارداشت: در پی تماس تلفنی با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر قتل مردی میانسال در مراسم عروسی دخترش مقابل در یکی از تالارهای پذیرایی در خیابان اصلی شهرستان زابل ، بلافاصله ماموران پلیس آگاهی در صحنه حاضر و اقدامات تخصصی خود را جهت شناسایی و دستگیری عامل این جنایت آغاز کردند.

وی افزود: با حضور ماموران در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد، مردی ۵۵ ساله به علت اصابت ضربه چاقو از پشت کمر دچار جراحت و خونریزی شدید و به مراکز درمانی منتقل شده که به علت شدت جراحات وارده در مسیر بیمارستان فوت کرده است.

فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان تصریح کرد: در همان بررسی های اولیه پلیس مشخص شد قاتل که همسرمقتول بوده به دنبال اختلاف خانوادگی در پایان مراسم عروسی دخترش با وی درگیر و با ضربه چاقو از ناحیه پشت کمر، شوهر خود، را به قتل می رساند.

وی ادامه داد: در نهایت کارآگاهان پلیس با انجام اقدامات تخصصی، قاتل در کمتر از ۳۰ دقیقه توسط پلیس شناسایی و دستگیر که انگیزه قتل اختلافات خانوادگی عنوان شد.

قتل مرد جوان به دستور همسرش

 رسیدگی به این پرونده مخوف در یکی از روزهای گرم شهریور سال۹۸ شروع شد. زنی سراسیمه به یکی از کلانتری‌های کرج رفت و مدعی شد شوهرش سعید ۳۹ساله که دیروز خانه را برای کار ترک کرده بود، برنگشته و دیگر خبری از او ندارد. این جمله کافی بود تا تیمی از کارآگاهان جنایی برای کشف راز این پرونده تشکیل شود. 

در نخستین گام افسر پرونده برای کشف سرنخی تازه دستور داد مکالمات و تماس‌های زن جوان به نام مهری ۳۴ساله تحت کنترل قرار گیرد. با کنترل تماس‌های تلفنی مهری بود که کارآگاهان دریافتند این زن با مرد غریبه‌ای به نام ناصر رابطه مخفیانه‌ای دارد. بنابراین ناصر به آگاهی منتقل شد و در تحقیقات بعدی مشخص شد که وی آخرین فردی بوده که قبل از ناپدید شدن سعید با او در تماس بوده است.

بازجویی‌های فنی ادامه پیدا کرد و سرانجام ناصر در اظهاراتش به رابطه مخفیانه با مهری اعتراف کرد؛ اعترافی که راز یک جنایت مرموز را نشان می‌داد.

ناصر در جریان اعتراف‌های تکان‌دهنده به رابطه نامشروع مخفیانه‌اش با مهری اشاره کرد و گفت: مدتی بود که با مهری رابطه داشتم و بعد از رابطه‌های مکرر بود که شیفته او شدم و این شیفتگی به حدی رسید که دلباخته هم شدیم و برای دیدن همدیگر لحظه‌شماری می‌کردیم. مهری در ملاقات‌هایی که باهم داشتیم، بارها گفته بود که شوهرش را دوست ندارد و او را آزار می‌دهد.

دستور قتل توسط زن خائن

ناصر ادامه داد: پس از مدتی سعید متوجه ارتباط ما شد و از من خواست تا با هم ملاقات کنیم. وقتی موضوع را به مهری گفتم، او پیشنهاد داد تا سعید را به باغی که متعلق به یکی از دوستان مهری بود، بکشانم؛ سپس با همدستی پسرعمه‌ام به نام شهرام او را با چاقو کشتیم و جسدش را داخل چاهی در باغ متروکه انداختیم.

با اعتراف ناصر بود که بازپرس کشیک قتل و تیمی از مأموران آگاهی به باغ متروکه در محمدشهر رفتند و جسد سعید را چند روز بعد از جنایت در عمق ۱۰ متری یک چاه وسط باغ کشف کردند. با دستور بازپرس کشیک قتل جسد سعید به پزشکی قانونی منتقل شد.

قتل / بازداشت مهری و شهرام

با پیدا شدن جسد سعید بود که دستور دستگیری مهری و شهرام دیگر متهمان این پرونده از سوی بازپرس صادر شد و خیلی زود زن خیانتکار و پسرعمه ناصر دستگیر شدند. مهری و شهرام هم در ادامه بازجویی‌ها لب به اعتراف گشودند و راز جنایت خود را برملا کردند.

قتل / در دادگاه چه گذشت؟

مهری، ناصر و شهرام ۳ متهم این پرونده پس از صدور کیفرخواست از سوی دادسرای جنایی راهی زندان شدند و در صف محاکمه قرار گرفتند.

پس از یک سال نخستین مرحله محاکمه در شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز برگزار شد اما این جلسه نتوانست قضات را برای صدور حکم آماده کند، بنابراین پس از تکرار جلسه رسیدگی که در آن اولیای‌دم خواستار قصاص عاملان قتل پسرشان بودند، متهمان به نوبت پشت میز محاکمه ایستادند.

نخست زن جوان به اتهام معاونت در قتل شوهرش و رابطه پنهانی با مرد غریبه تحت محاکمه قرار گرفت. این زن که در توجیه رابطه‌اش به آزار و اذیت‌های سعید اشاره می‌کند، مدعی شد از دست رفتارهای بد شوهرش تن به دوستی با مرد غریبه داده است.

او ادعا کرد: از کتک‌های سعید خسته شده بودم، حتی او حاضر نبود مرا طلاق بدهد.

پس از پایان اظهارات مهری بود که ناصر در مرحله دیگری مقابل دادرسان دادگاه ایستاد و از عشق و عاشقی‌اش گفت. او مدعی بود به خاطر این عشق دست به این جنایت زده است تا زمینه ازدواجش با مهری فراهم شود.

متهم دیگر پرونده که پسرعمه ناصر است و شهرام نام دارد، با بیان اینکه فریب خوردم، گفت: پسردایی‌ام از من خواست این مرد را که مرد بدی است و ظلم زیادی در حق مهری کرده و مانع ازدواج آنهاست، به باغی بکشانیم و بعد او را ۲ نفری با چاقو به قتل رساندیم و برای اینکه راز این جنایت پنهان بماند، جسد او را داخل یک چاه در باغ متروکه انداختیم و هیچ وقت فکر نمی‌کردم روزی این ماجرا فاش شود. من اشتباه کردم و اصلاً نباید فریب حرف‌های پسردایی‌ام را می‌خوردم.

قتل / حکم اولیه دادگاه

با پایان جلسه رسیدگی به این پرونده که چند سالی طول کشید، سرانجام قضات دادگاه با توجه به درخواست اولیای‌دم و اظهاراتشان، ناصر و پسرعمه‌اش شهرام را به خاطر مشارکت در قتل به قصاص و سپس مهری را به خاطر معاونت در اجرای نقشه قتل به ۱۵ سال حبس محکوم کردند.

این گزارش حاکی است مهری نیز در محاکمه دیگری جداگانه به خاطر رابطه نامشروع با ناصر به ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد.

قتل دختر جوان با چاقو توسط مرد افغان

آن روز از پروانه خواستم به محل کارم بیایدکه باهم صحبت کنیم اما او پافشاری می‌کرد که دیگر باهم ارتباطی نداشته باشیم، من هم گفتم اگر قرار است ازدواج نکنیم پول‌هایی را که از من گرفتی باید پس بدهی وگرنه تو را می‌کشم.

کارگر ساختمانی که به خاطر ۳۰ میلیون تومان دختر مورد علاقه‌اش را کشته بود در حالی محاکمه شد که مدعی است قصد ازدواج با این دختر را داشته است.

    رسیدگی به پرونده قتل دختر جوان از دی 98 با کشف جسد دختری جوان در ساختمانی نیمه‌ساز آغاز شد.

    پس از این گزارش، مأموران به محل حادثه در جنوب تهران اعزام شدند. بررسی‌ها نشان می‌داد که مقتول با ضربه‌های متعدد چاقو به قتل رسیده است. در ادامه جسد برای تشخیص هویت و علت مرگ با دستور مقام قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و شناسایی عامل قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت.

    چند روز پس از این ماجرا، خانواده‌ای با مراجعه به اداره پلیس از ناپدید شدن دخترشان به نام پروانه خبر دادند. از آنجا که نشانه‌هایی که این خانواده از دخترشان به مأموران ارائه دادند با جسد کشف شده شباهت زیادی داشت، آنها را برای شناسایی به پزشکی قانونی فرستادند و بدین ترتیب با تأیید این خانواده مشخص شد جسد متعلق به پروانه است.

    با روشن شدن هویت مقتول، پلیس تلفن همراه او را مورد بررسی قرار داد و دریافت که وی از ماه‌ها قبل با پسر جوانی به نام رحمان که از اتباع افغان است در ارتباط بوده بنابراین دستور دستگیری رحمان صادر شد و وقتی مأموران به محل کار او رفتند مشخص شد که وی در همان ساختمان نیمه‌ساز کار می‌کرده و همزمان با کشف جسد از محل کارش خارج و متواری شده است که یک هفته بعد با ردیابی مظنون پرونده، او بازداشت شد.

    رحمان بعد از دستگیری و در همان بازجویی‌های اولیه به قتل پروانه اعتراف کرد و گفت: من و پروانه چند ماه قبل در خیابان آشنا شدیم. از همان ابتدا با او روراست بودم و صادقانه گفتم که هم افغانستانی هستم و هم کارگرساختمان.

    پروانه هم قبول کرد که باهم دوست باشیم.بعد از چند هفته به خاطر علاقه به او پیشنهاد ازدواج دادم که قبول کرد.از آنجا که به پروانه اعتماد داشتم پول‌هایم را به او می‌دادم تا هم برای خودش خرج و هم پس‌انداز کند. در طول دوران دوستی‌مان حدود ۳۰ میلیون تومان به او دادم. تا اینکه یک روز به من گفت از ازدواج با من منصرف شده است. او گفت برای خودم کار پیدا کرده‌ام و مستقل شده‌ام و فعلاً دوست ندارم ازدواج کنم و چون خیلی دوستش داشتم چند بار اصرار کردم که دوباره فکر کند و اجازه بدهد به خواستگاری‌اش بیایم اما او قاطعانه می‌گفت نه.

    متهم درباره روز حادثه نیز گفت:آن روز از پروانه خواستم به محل کارم بیایدکه باهم صحبت کنیم اما او پافشاری می‌کرد که دیگر باهم ارتباطی نداشته باشیم، من هم گفتم اگر قرار است ازدواج نکنیم پول‌هایی را که از من گرفتی باید پس بدهی وگرنه تو را می‌کشم.

    فکر می‌کردم پروانه با این تهدید می‌ترسد اما آنقدر خونسرد و بی‌تفاوت برخورد کرد که عصبی شدم و با چاقو چند ضربه به او زدم، وقتی روی زمین افتاد به خودم آمدم و دیدم نفس نمی‌کشد. این شد که از ترس وسایلم را جمع کردم و تصمیم گرفتم بسرعت از ایران خارج شوم اما پلیس بازداشتم کرد.پس از اعتراف‌های متهم و بازسازی صحنه جرم، تحقیقات تکمیل و پرونده قتل دختر جوان برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

    درابتدای جلسه دادگاه، اولیای دم درخواست قصاص کردند.پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت:من به قصد کار و ساختن یک زندگی جدید به ایران آمده بودم اما پروانه با احساساتم بازی و زندگی‌ام را نابود کرد. من عاشق او بودم هیچ وقت نمی‌خواستم او را بکشم حالا هم پشیمانم و از خانواده او می‌خواهم من را ببخشند.

    پس از پایان اظهارات متهم و وکیل او، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.