پایگاه خبری خانه فوتبال:

 قتل هولناک یک کودک 19 ماهه.قتل آمار به نسبت بالایی دارد.قتل عجیب یک فرزند.قتل به دلیل عجیبی بود. قتل راز تلخی دارد.

جزئیات هولناک کودک یک و نیم ساله به دست پدر

فردی که به وسیله خوراندن متادون به کودک ۱۹ ماهه، او را به قتل رسانده بود، توسط پلیس آگاهی البرز شناسایی و دستگیر شد.
سرهنگ محمد نادربیگی رئیس پلیس آگاهی استان البرز در خصوص این خبر بیان کرد: در پی ارجاع یک فقره پرونده قتل یک طفل ۱۹ ماهه به پلیس آگاهی استان، بررسی موضوع به صورت ویژه در دستور کار اداره مبارزه با جرائم جنایی قرار گرفت.
وی افزود: بررسی‌های اولیه کارآگاهان حاکی از این بود که یک پدر سنگدل به وسیله خوراندن متادون به کودک ۱۹ ماهه اش او را به حالت بیهوشی در آورده و پس از انتقال او به بیمارستان قصد فروش اعضای بدن او را داشته است.
رئیس پلیس آگاهی استان البرز اضافه کرد: پس از انتقال جسد این طفل معصوم به پزشکی قانونی و مشخص شدن علت مرگ او، ضمن آشکار شدن هدف شوم این پدر سنگدل، شناسایی مخفیگاه او در دستور کار پلیس قرار گرفته و در کوتاه‌ترین زمان ممکن متهم در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر شد.
این مقام انتظامی با بیان اینکه متهم در تحقیقات تکمیلی به قتل طفل ۱۹ ساله خود اعتراف کرد، گفت: با تکمیل پرونده متهم برای انجام مراحل قانونی به مراجع قضائی معرفی شد.

راز هولناک قتل و جسد در چاه

همشهری:زنی با مرجعه به پلیس یزد ناپدید شدن شوهر 40ساله اش خبر داد.
همسرش گفت که وی آخرین‌بار برای انجام کاری از خانه خارج شده و دیگر برنگشته و هیچ‌یک از آشنایان و دوستانش نیز از او خبر ندارند.
با گذشت زمان و پیدا نشدن ردی از این مرد، رفته‌رفته فرضیه اینکه وی به قتل رسیده باشد مدنظر قرار گرفت و تحقیقات پلیس وارد مرحله‌ای تازه شد.
مأموران در جریان تحقیقات اولیه به همسر مرد گمشده مشکوک شدند؛ چرا که بررسی‌ها نشان می‌داد که وی از مدتی قبل با شوهرش اختلاف داشته و این اختلافات باعث درگیری میان آنها نیز شده بود. مأموران که به زن جوان مشکوک بودند، وی را زیرنظر گرفتند و معلوم شد که او از مدتی قبل با مردی ارتباط تلفنی داشته است.
با به‌دست آمدن سرنخ‌هایی که نشان می‌داد زن جوان از سرنوشت شوهرش خبر دارد، دستور بازداشت او صادر شد و این زن پس از دستگیری تحت بازجویی قرار گرفت. او که چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت به قتل شوهرش با همدستی مردی 42ساله اعتراف کرد و گفت: مدت‌ها بود که با شوهرم اختلاف و درگیری داشتم. برای همین وقتی با مردی آشنا شدم و سفره دلم را برایش باز کردم، وی قول داد که برای انتقامجویی از شوهرم به من کمک کند. ما با همدستی هم شوهرم را به قتل رساندیم و جسدش را به بیابان‌های یکی از شهرهای اطراف یزد برده و داخل چاهی انداختیم و روی او خاک ریختیم تا هرگز پیدا نشود.

به‌گفته سردار عباسعلی بهدانی‌فرد، فرمانده انتظامی استان یزد، با اعترافات زن جوان همدست وی نیز دستگیر شد و مأموران با راهنمایی متهمان موفق شدند جسد مقتول را داخل چاه متروکه بیرون بکشند و در اختیار پزشکی قانونی قرار دهند.

وی توضیح داد: برای هر دو متهم قرار بازداشت صادر شده و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.

اتهام قتل عجیب به خواننده مشهور

ایران/ چند روز قبل دو زن میانسال با حضور در دادسرای امور جنایی تهران از برادرشان شکایت کردند و مدعی شدند که او در مرگ پدر پیرشان نقش داشته است.
یکی از آنها گفت: ما چهار خواهر و برادر هستیم یکی از برادران‌مان معتاد است و خواهرم نیز خارج از کشور زندگی می‌کند و من هم مدت‌هاست ازدواج کرده و جدا زندگی می‌کنم به همین دلیل پدر پیرم با برادر دیگرم که مجرد است، زندگی می‌کرد.
اسفند سال گذشته بود که به ما خبر دادند پدرم داخل سرویس بهداشتی زمین خورده و دچار شکستگی از ناحیه پا شده است. او را در بیمارستان بستری کردیم و دو عمل جراحی انجام داد. بعد از چند روز هم از بیمارستان ترخیص شد و در خانه از او نگهداری می‌کردیم اما دچار زخم بستر شد و فروردین امسال فوت کرد.
زن میانسال ادامه داد: ما تصور می‌کنیم برادرم در نگهداری از پدرم سهل‌انگاری کرده و احتمالاً به خاطر ارثیه میلیاردی که از پدرم به او می‌رسید، باعث مرگش شده است.
از طرفی پزشکی قانونی اعلام کرده که علت مرگ پدرم خونریزی داخلی مغزی بر اثر ضربه به سر بوده است، این در حالی است که برادرم به ما گفته بود که پدرم از سمت چپ روی زمین افتاده است. اما پزشکی قانونی اعلام کرده که ضربه از سمت راست به سر پدرم وارد شده است. درصورتی که طبق گفته برادرم باید این آسیب‌دیدگی سمت چپ بوجود می‌آمد. موضوع دیگری هم که فکر ما را مشغول کرده است اینکه آثار کبودی و جراحات روی سر پدرم دیده نشده ولی علت مرگ خونریزی مغزی اعلام شده است. حالا خواهرم به ایران آمده تا با هم از برادرمان شکایت کنیم.
با شکایت دو زن میانسال، به دستور بازپرس وحید ناصری؛ تحقیقات آغاز شد و در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد برادر این دو زن میانسال یکی از خواننده‌های معروف پاپ کشور است که صدای او روی تیتراژ چند سریال تلویزیونی هم شنیده شده است.

در ادامه خواننده 48 ساله برای تحقیقات به دادسرا احضار شد، اما وی به بازپرس گفت: در تمام مدتی که پدرم بیمار بود من از او نگهداری می‌کردم و مشکلی هم نداشتیم و در کنار مراقبت از او به کارهای روزمره خودم هم باید می‌رسیدم.

روز حادثه پدرم به سرویس بهداشتی رفت اما ناگهان متوجه شدم که زمین خورده است. همان موقع با اورژانس تماس گرفتم و امدادگران خود را به محل رساندند. اما گفتند که وضع جسمی پدرم خوب است و آسیب شدیدی به او وارد نشده است. به همین دلیل بود که پدرم را به بیمارستان انتقال ندادند اما با گذشت چند روز وقتی دردهایش شدت گرفت و کبودی روی پاهایش دیده شد، او را به بیمارستان بردیم و تحت عمل جراحی قرار گرفت. بعد هم در خانه از او مراقبت می‌کردم اما زخم بستر گرفت و در نهایت هم فوت کرد.

او ادامه داد: من به غیر از این دو خواهر یک برادر هم دارم که ارثیه میلیاردی به آنها رسیده است. اما از آنجا که پدرم قبل از مرگش به درخواست خودش و به این دلیل که با من زندگی می‌کرد و کارهایش را من انجام می‌دادم، مقداری از اموالش را به نام من کرده بود، آنها از من شکایت کرده‌اند و مدعی هستند به خاطر ارثیه، پدرم را کشته‌ام.

این را هم بگویم دو هفته قبل از اینکه پدرم زمین بیفتد او را به باغ کردان بردیم که آنجا هم زمین خورد، اما به من گفت حالش خوب است و مشکل خاصی ندارد.

بدین‌ترتیب بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران با صدور دستور تشکیل هیأت سه نفره پزشکی قانونی از آنها خواست تا علت دقیق مرگ پیرمرد را بررسی کنند.

کباب با طمع خون؛راز قتل جوان 21 ساله

خراسان:مشتریان یک کبابی با شوخی نابجای خود نزاعی دسته‌جمعی را رقم را زدند که در آن یک نفر کشته و چندین نفر مجروح شدند.
این حادثه هولناک شب شنبه گذشته  هنگامی اتفاق افتاد که ۶ جوان وارد کباب فروشی شدند و ۱۵ سیخ کباب سفارش دادند. آنها در حالی با شوخی و خنده لقمه های کباب را می بلعیدند که چند تن از دوستان موتورسوارشان بعد از صرف شام از کبابی بیرون آمدند و با یک شوخی عجیب، خودروی پراید ۱۱۱ دیگر دوستان شان را هل دادند که پشت سر یک دستگاه پژو پارک شده بود.
همزمان با برخورد جزئی سپر به سپر دو خودرو، ناگهان مالک پژو پارس که در همان محل سکونت داشت، از خانه بیرون آمد و با  دیدن این ماجرا به جوانان کباب خور اعتراض کرد.
طولی نکشید که مشاجره لفظی آن ها در حالی به درگیری فیزیکی انجامید که سه برادر دیگر مالک خودرو به همراه یکی از برادرزاده ها وارد نزاع شدند و بدین ترتیب تیغه های قمه و چاقو در تاریکی شب درخشید. جولان دشنه های خطرناک به جایی رسید که هر دم یکی از عاملان نزاع خونین، بر کف آسفالت خیابان می غلتید و خون از پیکرش بیرون می زد.
​در این میان ناگهان یکی از جوانان کباب خور، سوزش تیغه چاقوی یک دم را بر قفسه سینه اش احساس کرد و در حالی نقش بر زمین شد که هنوز درگیری خونین ادامه داشت و از طرف مقابل نیز هر ۴ برادر مجروح شده بودند و فرزند یکی از آنان هم زخمی سطحی بر پیکرش خودنمایی می کرد.  دقایقی بعد دشنه ها غلاف شد و کباب خورها هم با رها کردن پیکر مجروح دوست شان از محل گریختند.

به دلیل نزدیکی مراکز درمانی به محل وقوع نزاع خونبار، چند دقیقه بعد، خودروهای امدادی اورژانس آژیرکشان وارد خیابان شدند و مجروحان این حادثه وحشتناک را به بیمارستان انتقال دادند.

برخی از مجروحان که وضعیت وخیمی داشتند بلافاصله تحت عمل جراحی قرار گرفتند اما تلاش ها برای نجات جوان ۲۱ ساله به نتیجه نرسید و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو به قفسه سینه اش جان سپرد.

در همین حال دامنه این نزاع هولناک به بخش اورژانس بیمارستان کشید و حدود ۲۰ نفر دوباره در مرکز درمانی با یکدیگر درگیر شدند که با دخالت عوامل انتظامات این نزاع ترسناک به طور موقت خاتمه یافت و مجروحان حادثه تحت مداوا قرار گرفتند.

حدود یک ساعت بعد، عوامل انتظامی ماجرای جنایت در پی شوخی عجیب کباب خورها را به قاضی ویژه قتل عمد  اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور میدانی قاضی دکتر صادق صفری در محل وقوع جنایت، بررسی های تخصصی در حالی آغاز شد که نیروهای انتظامی  را با دستور مقام قضایی مسدود کردند تا آثار جرم بر اثر تردد خودروها و رهگذران از بین نرود.

در حالی که گروهی از نیروهای انتظامی مشغول فراهم کردن مقدمات تحقیقات  قضایی و حفظ صحنه جرم بودند، بررسی های عینی و میدانی در مرکز درمانی نیز به پایان رسید و مشخص شد مقتول جوانی به نام «سینا- س» است که تیغه چاقوی یک دم قفسه سینه اش را نشانه رفته بود و خالکوبی تصویر یک حیوان بر بازویش خودنمایی می کرد.

«حسن- ش» (یکی از مصدومان) درباره چگونگی این ماجرای تلخ به قاضی صفری گفت: ما در خانه بودیم که چند نفر مست با خودروی شان به خودروی ما کوبیدند. وقتی تذکر دادیم توهین کردند و درگیری رخ داد. هر ۴ برادر به همراه پسر من مصدوم شدیم که آن ها هم در بیمارستان هستند.چند نفر قمه داشتند ولی آن ها را نمی شناختیم.

«مجتبی – ش» (یکی دیگر از مجروحان) نیز مدعی شد: آن ها حدود ۸ نفر به همراه یک دختر بودند که دو موتوری، پراید ۱۱۱ را به ماشین ما می زدند. زمانی که من و برادرم تذکر دادیم، به ما گفتند پولش را می دهیم و اول راننده از خودرو پایین آمد و با مشت به صورت من زد و بعد بقیه وارد درگیری شدند به طوری که پای من هم شکست.

در حالی که تحقیقات از دیگر مجروحان این حادثه خونبار ادامه داشت، قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب  از نیروهای یگان امداد نیز خواست برای تامین امنیت در مرکز درمانی و محل وقوع نزاع حضور یابند. بدین ترتیب از هر تنش احتمالی و درگیری جلوگیری شد.

در همین حال علاوه بر تحقیق از شاهدان و بررسی های تخصصی براساس تجربیات قضایی، دوربین های مدار بسته اطراف محل نزاع نیز مورد واکاوی و بازبینی دقیق قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت و اتهام ارتکاب قتل عمد به سوی جوانی به نام «مصطفی- ش» کشیده شد که تی‌شرت قرمز و شلوارک بر تن داشت.

با ضبط فیلم دوربین های مدار بسته، دامنه تحقیقات میدانی مقام قضایی در حالی به ابعاد و زوایای دیگر این ماجرا کشید که بررسی ها نشان داد آثاری از تصادف یا وارد آمدن خسارت به خودروی پژو پارس وجود ندارد و احتمالا انگیزه نزاع خونبار مشاجره لفظی بعد از برخورد جزئی خودروها بوده است.

فرزند جوان یکی از  عوامل این نزاع مرگبار هم به قاضی دکتر صفری گفت: عموهایم مجرد هستند و در طبقه پایین زندگی می کنند و ما در طبقه بالا سکونت داریم. وقتی صدای درگیری را شنیدم پایین رفتم و دیدم که پدرم را با چاقو می زنند، من هم به طرفداری از پدرم وارد درگیری شدم که مرا هم چند نفر زدند و ...

تحقیقات بیشتر درباره ابعاد دیگر این حادثه وحشتناک در حالی ادامه دارد که قاضی ویژه قتل عمد، دستورهای محرمانه ای را برای ردیابی و دستگیری متهمان فراری پرونده «کباب خوری با سماق جنایت» صادر کرده است.

ماجرای زن و یک مرد مسافرکش به قتل انجامید

ایران/ اسفند سال ۹۹ مأموران هنگام گشت به یک خودروی پراید که در حاشیه جاده‌ای در شهرستان بهارستان متوقف شده بود مشکوک و وقتی به خودرو نزدیک شدند دریافتند راننده که مردی حدوداً ۴۵ ساله بود از ناحیه گردن با چاقو به قتل رسیده است.
بلافاصله سرنشین دیگر خودرو دستگیر شد و در همان بازجویی‌های اولیه به قتل راننده پراید با همدستی همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: مقتول در همسایگی ما زندگی می‌کرد و گاهی به عنوان راننده همسرم را بیرون می‌برد تا اینکه متوجه شدم او با همسرم رابطه پنهانی دارد. به همین خاطر از همسرم خواستم او را به محل قرار بکشاند تا او را بکشم. وقتی هم قصد فرار داشتم مأموران دستگیرم کردند، اما همسرم لحظاتی قبل از رسیدن مأموران موفق شد فرار کند.

با اعتراف‌های متهم، همسرش نیز بازداشت شد. بعد از تکمیل تحقیقات برای دو متهم به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده‌شان برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه پسر مقتول به عنوان اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: درخواست من و برادرم قصاص این زن و شوهر است. آن‌ها پدرمان را با بی‌رحمی کشته‌اند و باید مجازات شوند.

سپس متهم زن به جایگاه رفت و گفت: مقتول با ماشین کار می‌کرد چند باری برای انجام کارهایم با او بیرون رفتم و کرایه‌اش را هم پرداخت کردم. بعد از مدتی او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و تهدیدم کرد که نباید موضوع را به کسی بگویم. من از او می‌ترسیدم و به همین خاطر سکوت می‌کردم و این اتفاق چند بار دیگر هم تکرار شد. تا اینکه همسرم متوجه ماجرا شد. از من خواست با او قرار بگذارم. آن روز بعد از اینکه قرار گذاشتیم من به صندلی عقب رفتم و طنابی را که داخل کیفم بود آماده کردم. وقتی همسرم به من اشاره کرد طناب را دور گردن مقتول انداختم و اوهم با چاقو دو ضربه به مقتول زد.

وقتی خون را دیدم حالم بد شد و از ترس طناب را رها کردم و از ماشین پیاده شدم. من قصدم کشتن او نبود آقای قاضی من قاتل نیستم اگر بودم شوهرم را می‌کشتم که سال‌ها با اعتیادش زندگی‌ام را ویران کرد. من حتی همین حالا هم از همسرم می‌ترسم. او بعد از دستگیری از من خواست که به مأموران بگویم من عامل قتل بودم و مقتول را خفه کرده‌ام.

سپس وکیل این متهم به جایگاه رفت و گفت: طبق گزارش پلیس، موکلم بعد از دستگیری از ناحیه گردن دچار کبودی بوده که نشان می‌دهد همسرش قصد داشته او را به قتل برساند و بعد از مدتی تصمیم می‌گیرد که مرد راننده را بکشد. موکلم از ابتدا با تهدید‌های همسرش روبه‌رو بوده و از ترس او را همراهی کرده بود. طبق گزارش پزشکی قانونی علت مرگ خفگی بوده در حالی که به طور قطع موکل من با جثه ریز و ضعیفش نمی‌توانسته مقتول را با طناب خفه کند. به همین خاطر درخواست می‌کنم کیفرخواست موکلم را از مباشرت به معاونت در قتل تغییر دهید.

سپس متهم مرد به جایگاه رفت و گفت: صبح روز حادثه متوجه شدم همسرم در حال ارسال پیامک است از او پرسیدم به چه کسی پیام می‌دهی گفت به خواهرم. چون سواد نداشتم و نمی‌توانستم پیامک را بخوانم چند ساعت بعد به خواهرش زنگ زدم و از او درباره پیامک پرسیدم که اظهار بی‌اطلاعی کرد و متوجه شدم همسرم با کسی ارتباط پنهانی دارد و بالاخره بعد از اصرار‌های من اعتراف کرد که ۶ ماهی است با مرد راننده ارتباط دارد.

با شنیدن حرف‌های همسرم خیلی عصبانی شدم و می‌خواستم خودم را بکشم، اما او مانع کارم شد. بعد تصمیم گرفتیم باهم دست به خودکشی بزنیم که دل‌مان برای بچه‌های‌مان سوخت و در نهایت با پیشنهاد همسرم تصمیم گرفتیم مرد راننده را به قتل برسانیم.

وی افزود: آن روز همسرم طناب را دور گردن مقتول انداخت و من هم دو ضربه چاقو به گردنش زدم.

وقتی وکیل وی به جایگاه رفت، گفت: همسر موکلم در بازجویی‌هایش به صراحت اعتراف کرده که یک دقیقه‌ای طناب را می‌کشیده که باعث خفگی مقتول شده پس عامل قتل این زن است.

با پایان دفاعیات متهمان و وکلایشان دو فرزند قربانی مقابل قاضی قرار گرفته و در حالی که درخواست‌شان را تغییر دادند، گفتند: با شنیدن اظهارات متهمان فهمیدیم که ماجرا چیست. این مرد بی‌گناه است و همسرش پدرمان را کشته و تنها خواسته‌مان قصاص این زن است.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

قتل ناموسی هولناک یک دختر توسط پدر و دایی

​روزنامه شهروند| دختر ۱۶ ساله پس از ضرب‌وشتم از سوی پدر و دایی‌اش، دچار ایست قلبی شد.

قتل

ترسیده بود. شاید هم فشار عصبی به او وارد شد، اما هرچه بود، بعد از ضرب‌وشتم پدر و دایی‌اش، در اتاق خود محبوس ماند و در نهایت مادرش جسم بی‌جان او را از اتاق بیرون آورد. دختر ۱۶ ساله اهل شهرستان خمین، وقتی به‌صورت مجازی با یک پسر ارتباط برقرار کرد، با خشم خانواده‌اش مواجه شد. پدر و دایی‌اش او را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. دختر نوجوان به‌شدت کتک خورد و در نهایت وقتی به اتاقش رفت، دیگر نفس نکشید.

ماجرا به عصر روز شنبه برمی‌گردد. روزی که زن جوان در شهرستان خمین تصمیم گرفت موضوع ارتباط پنهانی دختر نوجوانش را به همسر و برادرش بگوید. او که تصور می‌کرد، دخترش قرار است از خانه فرار کند، موضوع را به همسرش گفت، اما باز هم تعصبات خانوادگی یک مرگ هولناک، اما مشابه را رقم زد. این دختر ۱۶ ساله هم مانند بسیاری از دختران نوجوان قربانی تعصبات شد. وقتی او در فضای مجازی با یک پسر آشنا شد، این ارتباط به مرگ او انجامید. پدر و دایی این دختر نوجوان بلافاصله پس از شنیدن این موضوع به خانه آمدند. دختر نوجوان را به باد کتک گرفتند. او را زیر ضربات مشت و لگد و کمربند له کردند، اما دقایقی بعد اتفاقی هولناک رخ داد.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: