پایگاه خبری خانه فوتبال:

قتل هولناک یک مرد.قتل آمار به نسبت بالایی دارد.قتل وحشتناک توسط مرد شیطان صفت. قتل به دلیل عجیبی بود. قتل راز تلخی دارد.

ماجرای هولناک قتل و درخواست پلیس

پلیس برای دستگیری عامل جنایت و قتل جوان 29 ساله در پایانه مسافربری مشهد از مردم کمک خواست.
به نقل از روزنامه خراسان، در آخرین روزهای آبان سال 97، دو جوان که در قسمت باربری پایانه مسافربری مشهد فعالیت می کردند به دلیل غرور جوانی به کل کل با یکدیگر پرداختند و با هم گلاویز شدند، اما مشاجره آن ها با دخالت بزرگ ترهای پایانه خاتمه یافت و هر کدام به مغازه های خود بازگشتند، اما طولی نکشید که شعله های زیر خاکستر این کل کل های ساده دوباره زبانه کشید و این بار گروهی از دوستان آنها نیز وارد درگیری شدند و به این ترتیب نزاع خونینی با بیرون آمدن سلاح های سرد آغاز شد.
در این میان ناگهان تیغه چاقو بر شانه جوان 29 ساله ای فرود آمد که جثه ورزشکاری داشت. این گزارش حاکی است، با فرار عاملان نزاع از محل حادثه، پیکر خون آلود «صالح – ب» جوان 29 ساله نیز به مرکز درمانی انتقال یافت، اما او بر اثر عوارض ناشی از اصابت چاقو جان سپرد و این گونه پرونده ای جنایی روی میز قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت.

اگرچه ساعتی بعد با صدور دستور های قضایی، کارآگاهان منزل متهم به قتل را در منطقه محمدآباد مشهد به محاصره درآوردند، اما وی از آن جا به مکان نامعلومی گریخته بود. همزمان با کشف لباس و دستمال های آغشته به خون از داخل حمام منزل مسکونی که بیانگر حضور وی بعد از وقوع جنایت در آن مکان بود، بررسی های پلیس نشان داد که وی داخل باغی در اطراف طرقبه مخفی شده است، اما پس از آن که کارآگاهان وارد باغ مذکور شدند، دریافتند که متهم به قتل از آن جا هم فرار کرده است.

بنابر گزارش خراسان، در حالی که رصدهای اطلاعاتی و ردزنی های پلیس برای دستگیری وی ادامه دارد، قاضی ویژه قتل عمد مشهد، دستور انتشار تصویر بدون پوشش محمدرضا درویش (متهم به قتل فراری) در روزنامه خراسان را صادر کرد و به این ترتیب پلیس از شهروندان خواست چنان چه از مخفیگاه متهم فراری اطلاعاتی دارند با تلفن های 110، 21825290 و 21825267 تماس بگیرند.

قتل

در همین حال قاضی دکتر صادق صفری به برخی از افرادی که برای اختفای متهم با وی همدستی می کنند نیز هشدار داد در صورتی که بررسی های قضایی، نقش آنان را در کمک به اختفای متهم اثبات کند به اشد مجازات های قانونی برای فراری دادن متهم به قتل محکوم خواهند شد.

قتل شوهر به خاطر یک عشق قدیمی

بیتا ۳۸ ساله مدت‌ها بود که به اختلافات خانوادگی دامن می‌زد تا از شوهر۵۸ ساله‌اش طلاق بگیرد. او قبل از آنکه با مرد نگون بخت ازدواج کند، از ازدواج اولش شکست خورده بود و بعد از آن با یکی از اقوام نزدیکش ارتباط داشت تا اینکه قربانی به خواستگاری‌اش آمد و برخلاف میل باطنی‌اش پای سفره عقد نشست و زندگی مشترک خود را با او آغاز کرد.
این درحالی بود که فرشاد دست‌بردار نبود و همچنان سعی داشت به ارتباط پنهانی خود با او ادامه دهد؛ تا اینکه در مهرماه سال گذشته مشاجره لفظی بین بیتا و شوهرش اوج گرفت و کار به جایی کشید که همسرش با کمربند به جانش افتاد و او را به باد کتک گرفت.

ساعتی بعد بیتا با صدای گریان با فرشاد تماس گرفت و ماجرای کتک خوردنش را به وی منتقل کرد. ارتباط بین این ۲ نفر از فضای مجازی به دیداری تبدیل شد. از طرفی هم خشونت کلامی و فیزیکی همسر بیتا باعث شده بود که اختلافات خانوادگی بین آنها شدت بگیرد.

بیتا برای آنکه از کتک خوردن‌های همسرش خلاص شود، برای رسیدن به خواسته‌اش به هر ترفندی متوسل می‌شد تا اینکه برای بار چندم ماجرای کتک خوردن از همسرش را با فرشاد در میان گذاشت. افکار پلیدی ذهن او را درگیر کرده بود؛ نقشه کشید که فرشاد همسرش را بی‌سروصدا گوش مالی دهد.

بیتا با حرف‌هایش توانسته بود فرشاد ۴۸ ساله را وارد ماجرای خطرناکی کند و جان همسرش را بگیرد و کودکی را از داشتن پدر محروم کند، بالاخره طراحی این نقشه هولناک به پایان رسید و فرشاد برای خرید چاقو به بازار رفت؛ طولی نکشید که مقدمات این جنایت وحشتناک فراهم شد.

مهرماه سال گذشته بود که فرشاد با مراد تماس تلفنی گرفت و با او قرار ملاقات گذاشت و همزمان به بهانه اینکه با همسر یکی از اقوامش قرار ملاقات دارد، از دوستش وحید۲۳ ساله خواست که با موتورسیکلت وی را به سر قرار ببرد. مراد هم بی‌خبر از حادثه تلخی که انتظارش را می‌کشد، بی‌درنگ از خانه بیرون زد و به سمت محل قرار حرکت کرد.

عقربه‌ها ساعت ۱۱ شب را نشان می‌داد. فرشاد وقتی آنجا رسید و همه چیز را آماده دید، اجرای جنایت خونینش را آغاز کرد. او که کلاه کاسکت در سرداشت و خون جلوی چشمانش را گرفته بود به محض دیدن مراد به سمتش حمله‌ور شد و چاقو را از جیبش درآورد و بدون هیچ مقدمه‌ای به جانش افتاد وضرباتی را به او وارد کرد.

مرد نگون‌بخت غرق درخون و نقش برزمین شد. مرد موتورسوار که غافلگیر شده بود، از برخورد خشونت‌آمیز فرشاد بهت زده شد. دقایقی بعد وقتی انگیزه وی را از جنایت خونین جویا شد، فرشاد گفت: قربانی، همسر یکی از اقوام نزدیکم است. خیلی او را اذیت کرده بود. قصد کشتنش را نداشتم، خواستم گوشمالی به او بدهم اما دریک لحظه کنترل عصبی خود را از دست دادم و با چاقو به جانش افتادم.

سپس عامل اصلی جنایت به همراه پسر جوان با موتورسیکلت درحالی از محل فرار کردند که نمی‌دانستند دوربین مداربسته، محل جنایت خونین را به ثبت رسانده است. ساعتی بعد رهگذران وقتی با جسد غرق درخون مردی روبه‌روشدند خیلی زود ماجرای قتل را به پلیس ۱۱۰ گزارش دادند.

با ورود پلیس به صحنه جنایت و دستور مقام قضایی پیکر بی‌جان قربانی به پزشکی قانونی انتقال یافت، همزمان مشخص شد که جسد متعلق به مرد ۵۸ ساله‌ای به نام مراد  و ساکن کوچصفهان است.

ثبت لحظه جنایت خونین توسط دوربین مداربسته

بدین ترتیب به دستور بازپرس ویژه قتل، تیمی از کارآگاهان پلیس مأموریت یافتند تا تحقیقاتی را برای شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان این جنایت خونین آغاز کنند. کارآگاهان درهمان تحقیقات اولیه دوربین‌های مداربسته محدوده جنایت را مورد بازبینی قراردادند، پی بردند که دوربین مداربسته لحظه جنایت را ثبت کرده است. همین سرنخ کافی بود که پلیس دریک قدمی عاملان این جنایت قرار بگیرد. بنابراین ابتدا صاحب موتورسیکلت احضار و تحت بازجویی قرار گرفت.

مرد جوان وقتی دید که دستشان برای پلیس روشده است و راز جنایت دوستش را افشا شده دید به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت که فرشاد با چاقو مراد را به قتل رسانده است. به دنبال اعتراف پسر جوان خیلی زود فرشاد شناسایی و دستگیر شد.

این مرد وقتی دید که هیچ راه انکاری ندارد، قتل مراد را به گردن گرفت و گفت: از آنجایی که بیتا حدود ۱۰ سال پیش از ازدواج اولش شکست خورده بود و با من ارتباط داشت، وقتی دیدم که معیارهایمان به هم نزدیک است، به خواستگاری‌اش رفتم اما خانواده‌اش با ازدواج ما مخالفت کردند تا اینکه مراد که با او ۲۰ سال اختلاف سنی داشت به خواستگاری‌اش آمد و با او ازدواج کرد.

متهم به قتل ادامه داد: بیتا وقتی زندگی مشترکش را با مراد آغاز کرد تلفنی و از طریق فضای مجازی با من هرازگاهی در ارتباط بود و از سختی‌های زندگی‌اش می‌گفت. با توجه به اینکه مراد نیز از همسر اولش صاحب فرزند بود، همیشه بیتا می‌گفت که همسرش به بهانه‌های مختلف آنها را اذیت می‌کند. این درحالی بود که ۸ سال از زندگی مشترک آنها گذشته بود و بیتا مدعی بود که در این ۸ سال یک روز خوش به خود ندیده است.

فرشاد در ادامه اعترافش گفت: حرف‌های بیتا بشدت مرا تحت تأثیر قرارداد و با مراد قرار گذاشتم. وقتی آمد با چاقو به جانش افتادم. آن لحظه عصبانی بودم و نمی‌دانستم دست به چه جنایتی زدم اما اکنون بشدت پشیمان هستم و تقاضای عفو و بخشش دارم.

بنابراین گزارش از سوی بازپرس، پرونده این جنایت هولناک با صدورکیفرخواست به دادگاه کیفری استان گیلان فرستاده شد، اما دادگاه کیفری پرونده را نقض و خواستار تشکیل پرونده شخصیت برای متهم به قتل از سوی پزشکی قانونی شد.
گفتنی است همسر مقتول از آنجایی که شاکی خصوصی ندارد، آزاد است!

راز کابوس وحشتناک یک قتل که قاتل را پیر کرد

حوادث رکنا: پسری جوان با وسوسه پولدار شدن تاجر فرشی را در بازار کاشان به قتل رساند و 13 سال با کابوس اعدام خواب آشفته داشت.
 به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت ماه سال 88 با وقوع درگیری خونین در بازار فرش کاشان آغاز شد. در  بررسی ها روشن شد صاحب حجره فرش فروشی در بازار در درگیری با چند پسر از ناحیه پا به شدت زخمی و به بیمارستان منتقل شده است.

با اعلام  درگیری، ماموران رهسپار محل شدند و به پرس و جو از شاهدان پرداختند. در این میان از بیمارستان خبر رسید صاحب حجره فرش فروشی به نام کریم به خاطر بریدگی سفید ران و خونریزی شدید تسلیم مرگ شده است.

با مرگ مرد بازاری ماموران به ردیابی عامل جنایت پرداختند و در نخستین گام از تحقیقات فیلم دوربین های مداربسته را بررسی کردند .با تکمیل تحقیقات پسر 18ساله به نام سامان شناسایی و بازداشت شد.

اعتراف به قتل مرد بازاری

سامان در بازجویی ها گفت:من و  چند نفر از همکلاسی هایم که  در مقطع پیش دانشگاهی درس می خوانیم یک  دسته چک جعلی را از یک مرد خریدیم و وسوسه شدیم تا با خرج کردن چک ها برای خودمان پولی پس انداز کنیم. ما  تصمیم گرفتیم به کاشان برویم و از بازار فرش کاشان خرید کنیم و سپس به تهران برگردیم تا پلیس نتواند براحتی رد ما را پیدا کند.

وی ادامه داد: ما آن روز به بازار فرش کاشان رفتیم و با چک های جعلی چند تخته فرش خریدیم اما یکباره کریم چک ها را بررسی کرد و به جعلی بودن آنها پی برد. او  شروع به سر و صدا کرد. من که ترسیده بودم  با چاقویی که در جیبم بود ضربه ای به پای او زدم تا بتوانیم فرار کنیم.وقتی صاحب فرش فروشی روی زمین افتاد من و دوستانم فرار کردیم و به تهران برگشتیم  اما حدود  48 ساعت بعد هم در تهران دستگیر شدیم.

سامان به بازسازی صحنه جرم پرداخت و دردادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در  ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

سپس سامان به دفاع پرداخت و  گفت: باور کنید من اصلا  قصد کشتن کریم را نداشتم. ما رفته بودیم تا با چک های جعلی پولی به دست بیاوریم اما از بخت بد با مرد فرش فروش درگیر شدم. من می خواستم پولی به دست بیاورم تا پدر و مادرم متوجه شوند من بزرگ شده ام و می توانم روی پای خودم بایستم. آن روز وقتی صاحب فرش فروشی فهمید که چک ها جعلی است ترسیدم .من  فقط می خواستم به هر قیمتی که شده از حجره او خارج شوم اما کریم مانع خروجم شد.او با صدای بلند فحاشی کرد و می خواست  همسایه ها را با خبر کند تا ما را به پلیس تحویل دهد. به همین خاطر و از ترسم چاقو را به پای او زدم  تا فرار کنم. من اصلا  نمی دانستم  ضربه چاقو به پا می تواند باعث مرگ کسی شود.

در پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و سامان را به قصاص و به خاطر اقدام به سرقت به جریمه نقدی و تبعید به شهر دیگری محکوم کردند.

حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.

بخشش پای چوبه دار

سامان تا چوبه دار فاصله زیادی نداشت که با گذشت حدود 13سال از جنایت  و با پادرمیانی ریش سفیدان توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب  کند و به زندگی برگردد.

وی از جنبه عمومی جرم  در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در این جلسه سامان که حالا 31 سال دارد اشک پشیمانی ریخت و گفت: در این 13 سال زندگی خانواده ام نابود شد. مادرم به بیماری سرطان مبتلا و پدرم زمین گیر شد. پدرم خانه ای را که همه دارایی اش بود فروخت تا توانست رضایت اولیای دم را جلب کند. من در این مدت  3 بار تا چوبه دار رفتم و  مرگ را با چشمانم دیدم. باور کنید به اندازه کافی تنبیه شده ام و دیگر تحمل تبعید را ندارم.

وی ادامه داد: من 31 سال دارم اما  همه فکر می کنند یک مرد 50ساله هستم. تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوید تا سر زندگی برگردم و گذشته را برای خانواده ام جبران کنم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به رضایت اولیای دم و طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی وی را به 10سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند . قضات همچنین با توجه به پشیمانی وی ،حکم تبعید او را لغو کردند تا بزودی آزاد شود.

قتل

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: