پایگاه خبری خانه فوتبال:

آمار قتل در کشور متاسفانه افزایشی شده است. قتل می تواند نشان از بیماری های روحی و روانی التیام نیافته باشد. قتل بیشتر در اثر خشونت آنی و یا به صورت ناخودآگاه ایجاد می شود. طبق تحقیقات روانپزشکان قتل بیشتر در اوج عصابنیت و یا سهوا پیش می آید. جزئیات جدید قتل در فوتبال را در ادامه بخوانید.

قتل

جزئیات جدید قتل در فوتبال

«ندارم. به پیغمبر قسم ندارم. به امام حسین هیچی ندارم.» این سه جمله غم‌انگیزترین بخش این گزارش است.)

«اهواز، سال ۱۳۹۵»؛ متهم به قتل پس از دستگیری در بازپرسی توسط ماموران آگاهی اظهار کرده بود: «ساعت ۷ بعدازظهر در پارک در حال بازی فوتبال بودیم که مقتول با لباس ساده وارد پارک شد و شروع به فحاشی کرد و گفت بازی فوتبال را جمع کنید والا شمارو می‌زنم. من هم به او فحاشی و فرار کردم. مقتول به دنبالم آمد یک سیلی به صورتم زد و برایم چاقو کشید و به طرفم چاقو پرت کرد من جاخالی دادم و چاقویی که در جیبم بود را به او زدم.»

قتل خونین پسر جوان با چاقو

پزشکی قانونی پس از معاینه جسد علت فوت را آسیب به قلب ناشی از بریدن بطن چپ و عوارض ناشی از آن اعلام کرد.

۱۷ سالش بود که برای بازی در فوتبال با دوستانش راهی پارک شد. ساعاتی از رفتن او نگذشته بود که آن اتفاق دهشتناک افتاد.

نزاع میان نوجوان‌های پارک باعث شد حد فاصل یک صبح تا شب او متهم به قتل شود، آن‌هم ناخواسته.

با هیجان برای بازی فوتبال با دوستانش رفت و با دستانی آغشته به خون به خانه برگشت. برگشت و فریاد زد: «یکی کشته شد...»

او پس از دستگیری یک سال در کانون اصلاح و تربیت به‌سر برد و حالا نزدیک ۴ سال است که در زندان سپیدار اهواز به‌سر می‌برد. خانواده مقتول به شرط پرداخت دیه به مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان راضی به رضایت می‌شوند که این مبلغ برای متهم به قتل قابل پرداخت نیست. تا جایی که «ساسان.م» متهم به قتل؛ از خانواده مقتول درخواست کرده اعدامش کنند.

«لیلا.خ» مادر ساسان ماجرا را به زبان خودش روایت می‌کند:

وضع مالی خوبی نداریم

مادر متهم می‌گوید: «خودم نزدیک ۵۶ سال دارم. پدر ساسان ۱۹ سال پیش فوت کرد. نه بیمه بازنشستگی هیچی به ما تعلق نگرفت. شوهرم یک کارگر ساده بود. بعد از فوتش نیز خودم یکه و تنها این دوتا پسر را بزرگ کردم. ساسان پسر کوچک من بود. خانه‌های مردم کار کردم تا این دوتا از آب و گل دربیایند. پسر بزرگم جوشکار است، اما مگه ما چقدر درآمد داریم که پول دیه را جمع کنیم؟! بیایید تحقیقات کنید. ما در یک اتاق کوچک زندگی می‌کنیم. وضع مالی خوبی نداریم.»

او به روز حادثه برمی‌گردد و ادامه می‌دهد: «همه‌چیز از آن روز کذایی شروع شد. ساسان برای بازی فوتبال به پارک نزدیک خانه رفته بود. داخل پارک بین چند نفر درگیری و «امین.ع» کشته می‌شود. حالا دیگر من نمی‌دانم چه کسی چاقو را زده؟»

سوال می‌کنم؛ با توجه به اظهارات ساسان، او به زدن یک ضربه با چاقو به مقتول اعتراف کرده پس چرا می‌گویید نمی‌دانم چه کسی چاقو را زده، توضیح می‌دهد: «پسرم از پزشکی قانونی نامه دارد. در پرونده پزشکی قانونی ساسان، اختلال در شخصیت تشخیص داده شده است. دعوا و درگیری شده حالا انداختن گردن پسر من. ساسان به دنیا که آمد رشد عقلی کاملی نداشت. دیروز پسرم زنگ زد و به من گفت که رفته پیش مسوول اجرای احکام و گفته ما پول دیه را نداریم خانواده مقتول چرا من را زودتر قصاص نمی‌کنند؟»

لیلا ادامه می‌دهد: «از طرف دادگاه هم آمدند برای اینکه وضع خانه و زندگی‌مان را ببینند خودشان دیدند که ما وضع مالی خوبی نداریم. در یک خانه خرابه زندگی می‌کنیم. ندارم. به پیغمبر قسم ندارم. به امام حسین هیچی ندارم. من خودم واتس‌آپ ندارم وگرنه برای‌تان از خانه زندگی‌مان عکس ارسال می‌کردم. خواهرم شاید بتواند برای‌تان عکس از خانه‌مان ارسال کند.»

هیچ خیریه‌ای نیست که بتواند به ما کمک کند!

مادر متهم به قتل درخصوص جزییات روز حادثه می‌گوید: «خانواده مقتول گفتند رضایت می‌دهند فقط به شرط دیه این پسرم تا پای چوبه ‌دار خدا را شکر نرفته است اما چند روزی است که برگه اجرای حکم قصاص آمده می‌دانید روز حادثه ماجرا چه بود؟ وقتی پسرم متوجه می‌شود برای کمک به آن شخص می‌رود که درگیری بین‌شان صورت می‌گیرد. چه کسی چاقو زده ما درست نمی‌دانیم. من هم آن روز داخل خانه بودم و سر کار نرفته بودم. دیدم پسرم با صدایی بلند و دوان دوان به سمت خانه می‌دود و می‌گوید یکی کشته شد.»

او در جواب سوالم درخصوص اینکه شما می‌دانستید پسرتان مشکل روحی و روانی دارد، می‌گوید: «نه. نه. من نمی‌دانستم. پزشکی قانونی در معاینه روانپزشکی که از ساسان انجام داد مشخص شد او اختلال شخصیت دارد. تمام این حرف‌هایم با سند و مدرک است که برای‌تان از طریق گوشی خواهرم ارسال می‌کنم.

فقط می‌خواهم بدانم پسرم تا چه زمانی باید زندان بماند. وضع روحی‌اش در زندان هر روز بدتر می‌شود. بهتان که گفتم خودش رفته گفته مرا اعدام کنید. یعنی هیچ خیریه‌ای نیست که بتواند به ما کمک کند!»

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: